Abstract:
علم اخلاق یکی از شعب معرفتی حکمت عملی است.در این علم،چگونگی خوب بودن یا بد بودن رفتار انسانی بررسی شده و در راستای رسیدن به هدف متعالی اخلاق،توصیههای صورت میگیرد.اخلاق نیز همانند سایر علوم،بر مبادی تصوری و تصدیقی استوار است اما،از آنجا که علم کلی نیست،بسیاری از مقدمات آن نظری بوده و در علوم مختلفی بحث میشوند. فلسفهء اخلاق بمعنای تأملات نظری در باب«اخلاق» است.شکلگیری علم اخلاق و بنای شالودهء آن،هنگامی میسر است که به چندین پرسش پاسخ گفته و مفاهیمی را تحلیل کرده باشیم.از آنجایی که مبادی یک علم نیز نوعی تأمل نظری دربارهء آن علم است،پس میتوان گفت آنچه بعنوان«مبادی اخلاق»در سنت فلسفه اسلامی شناخته شده است،با آنچه تحت عنوان«فلسفهء اخلاق» در سنت فلسفی غربی وجود دارد،قابل انطباق است. بر این اساس،میتوان در فلاسفه اسلامی نیز نوعی فلسفهء اخلاق جستجو کرد که بر دیدگاههای آنان درباره مبادی اخلاق استوار است.ملا صدرا نیز از این جمع مستثنی نیست.در آثار وی میتوان پاسخ بسیاری از پرسشهای بنیادین اخلاق را یافت که از مجموع آنها فلسفه اخلاق صدرایی شکل میگیرد.البته بطور قطع، بازخوانی آراء صدر المتألهین در اینباره نمیتواند به همهء پرسشهای موردنظر پاسخ گوید زیرا که شکلگیری فلسفهء اخلاق به دورهء معاصر تعلق دارد و سؤالهایی در آن مطرح است که صدرا درباره آنها بصراحت نظر نداده است.درعینحال میتوان با تأمل در مبانی صدرایی، نوعی فلسفه اخلاق ارائه کرد،که بسیار ضروری هم هست.در این نوشتار،با توجه به این هدف،آراء صدر المتألهین در باب فضیلت و سعادت بررسی شده است.
Machine summary:
"4 از آنجایی که افعال و اعمال اختیاری انسان یا در ارتباط با خود او و یا در ارتباط با دیگر انسانهاست، *غایت حقیقی علم اخلاق نیز حصول ملکهء عدالت است و بدون آن،نفس انسانی در راهیابی به کمال ممکن خویش دچار مشکل میشود.
حصول ملکه عدالت برای نفس،به دو نتیجه مهم منجر میگردد:اولا،سبب میشود که قوای شهوانی و غضبی نفس حیوانی مزاحم عقل نظری در اکتساب کمالات خود نگردند؛و ثانیا،سبب حصول یک هیئت استعلایی برای نفس،نسبت به بدن و قوای آن گردد که بدنبال آن،نفس بر وفق مصلحت و در طریق هدایت،به تدبیر بدن میپردازد.
9بر این اساس، میتوان گفت که غایت حقیقی علم اخلاق نیز حصول ملکهء عدالت است و بدون آن،نفس انسانی در راهیابی به کمال ممکن خویش دچار مشکل میشود.
مسئله جبر و اختیار یکی از مباحث مهم و محوری در فلسفه اخلاق به شمار میرود بدین معنی که با پذیرش اختیار انسان،مسئولیت اخلاقی او نیز ثابت میشود و تنها در این صورت است که میتوان از آراسته شدن به فضائل اخلاق و پرهیز از رذائل آن سخن گفت.
حصول ملکهء عدالت که غایت علم اخلاق است سبب برقراری تعادل در میان قوای انسان گشته و سعادت حقیقی او را میسر میسازد.
حصول ملکهء عدالت که غایت علم اخلاق است سبب برقراری تعادل در میان قوای انسان گشته و سعادت حقیقی او را میسر میسازد.
البته یک نکته را نیز نباید فراموش کرد و آن اینکه اگر چنین نظامی پرداخته شود به ملا صدرا منتسب نیست بلکه از آن یک فیلسوف صدرایی است، فیلسوفی که هرچند در بنیاد مسائل فلسفی،با ملا صدرا موافق است اما میخواهد در روزگار خود زیسته و مرد زمانه خویش باشد."