Abstract:
یکی از مهمترین مسائل فلسفی-و شاید مهمترین آنها-بحث ماهیت و وجود و رابطه آنها با یکدیگر است.ابن سینا پس از فارابی،ماهیت و چگونگی تعلق وجود به آن را در آثار خویش به تفصیل آورده است.بعدها نصیر الدین طوسی در تأیید دیدگاه شیخ،اعتراضات فخر رازی نسبت به نظرات بو علی را پاسخ میدهد.در این میان ابن رشد انتقاداتی بر دیدهگاهای ابن سینا و غزالی داشته است. به نظر میرسد طرح بحث ماهیت و وجود،مولد خلط معرفتشناسی و هستیشناسی است.تبیین چگونگی پیدایش صور ذهنی از راه علیت و تأثیر میان اشیاء خارجی-خواه حسی و خواه فراحسی-و اندامهای حسی و قوای ادراکی نفس، به خوبی نشان میدهد که فقط«خارج»هست و صورتهای ذهنی پدید آمده از آن،در ذهن.به این ترتیب برای طرح ماهیت مصطلح و رابطه آن با وجود و اتصاف آن به وجود و مسائل فراوان برخاسته از این بحث،دیگر جایی باقی نمیماند.
Machine summary:
"وقتی هم میگوییم:«شریک خدا نیست»یا«شریک خدا وجود ندارد»به این معنی است که مفهومی که ما ساختهایم و نام شریک خدا بر آن نهادهایم(موضوع)دارای مابازاء خارجی(محمول)نیست(سلب رابطه)،و در حقیقت هم به این معنی است که مفهوم«دارای مابازاء خارجی»را در مفهوم«شریک خدا»نمییابیم؛زیرا سلب، نیافتن مفهومی است در مفهومی دیگر و جای هر دو مفهوم و نیافتن،هر سه در ذهن است و ما این نیافتن را در قالب«نبودن»یا«نیست»بیان میکنیم1،دقت شود: برپایه آنچه گفته شد که تصور پیش از تصدیق است و علم در واقع تصور است و کان تامه،رابطه مفهوم داشتن مابازاء را با«مابازاء عینی خارجی»با علم حضوری نشان میدهد،باید پذیرفت که همه قضایای ثلاثی مصطلح که بعد از کان تامه میآیند،مسبوق به این قضیهاند و هیچ قضیهای بیواسطه از خارج حکایت نمیکند.
اما همه این فرآیند میان دو تصور بعلاوه حکم به وجود رابطه میان محمول با موضوع است،ولی آیا آن تصور موضوع مابازائی به نام مسعود در بیرون ذهن دار یا نه؟این موضوع از خود این قضیه به دست نمیآید،بلکه باید آن را از راه قضیه وجودی یا کانتامه(مسعود هست)به دست آورد،و دید که آیا ذهن،مسعود کاتب خارجی را بیواسطه و با علم حضوری دریافته و از این دریافت مفهوم«داشتن مابازاء خارجی»را به دست آوده است یا نه؟ اگر این قضیه قطعی باشد،یعنی آن علم حضوری آغازین،درست و دقیق به یاد مانده باشد،قضیه بعدی یعنی ثلاثی مصطلح(مسعود،کاتب است»که بر آن مبتنی است،با جهت بالضروره بیان میشود و اگر قضیه نخست دستکاری یا ضعیف شده باشد،قضیه دوم را با جهت بالامکان میآورند و اگر اصلا قضیه آغازین یعنی کان تامهای نداشته باشیم قضیه دوم هم کاذب است؛زیرا مفهوم محمول بر مفهوم موضوعی حمل میشود که مابازائی در بیرون ندارد و شاخته و پرداخته ذهن است؛مثلا اگر بگوئیم«سیمرغ پرواز میکند»یا«سیمرغ در البرز (1)-برای توضیح بیشتر در باب سلب و عدم ر."