Abstract:
فلسفه دین،تفکر فلسفی و علانی درباب دین است؛بدین معنا که گزارهها و اعتقادات دینی را تبیین میکند،ادله و شواهد به نفع و یا علیه را مطرح می- نماید و بهدرستی و نادرستی و صدق و کذب آن میپردازد.فلسفه اصول نیز به مبادی تصوری و تصدیقی علم اصول همچون اجتهاد،حکم،عقل و ارزش و انواع آن و یقین و انواع آن و مباحث زبانی و تفسیری میپردازد.بین این دو علم در مباحث زبان دینی،مباحث تفسیر و هرمنوتیک،عقل و دین و نقش عقل درفهم دین،انتظار بشر از دین و قلمرو دین،اشتراک و تعامل وجود دارد.
Machine summary:
"(همان:71،02،22،32) تعریف پنجم:فلسفه دین،تحقیق فلسفی درباره مسائل اساسی راجع به دین است؛مسائلی چون،حقیقت صفات خدا،چگونگی ارتباط دین با اخلاق و شطحیات(بیانات متناقضنما)که در اعتقاد دینی وجود دارد.
تعاریفی همچون«پژوهش عقلانی فرامتنی(متن مقدس)در چیستی و چسانی و چرائی دین و گزارهها و آموزههای بنیادین آن»و یا«کاوشهای فلسفی دین و درباه دین»(رشاد 5831:32 و 42)،«تبیین گزارههای بنیادین دین،تجربه و تحلیل صحت و سقم آنها»(آیت اللهی،1831:51)،«بررسی فیلسوفانه مفاهیم،گفتارها، دعاوی،باورهای دنیی و شواهد و دلائلی که به سود و زیان آنهاست»(فنایی، 5731)،«پژوهشی عقلانی در جهت معقولیت و توجیه دین و آموزههای اساسی آن و سازواری آنها(آموزهها)با یکدیگر یا درجهت عدم معقولیت و توجیه سازواری آنها»(محمد رضایی،6831:93)و امثال آن،هرکدام به بخش یا بخش- هایی از موارد دوازدهگانه مذکور اشاره دارد و جامع و مانع نمیباشد و ضرورتی نیز برای ارائه تعریف جامع و مانع وجود ندارد-اگر غیر ممکن نباشد-زیرا اگر درصدد تبیین آن چیزی هستیم که اتفاق افتاده است،باید تابع آن بود،نه پیشنهاد دهنده و اگر درصدد تبیین تعریف فلسفه دین مطلوب هستیم،ممکن است به تفاوت اهداف و اغراض تدوین،تعاریف متفاوتی ارائه گردد.
حاصل آنکه«فلسفه اصول و فلسفه دین»در پارهای از مباحث در ارتباط مستقیم هستند؛یعنی بعضی مباحث در هر دو مطرح است و مباحثی از«فلسفه دین»بر«فلسفه اصول»تاثیر گذار هستند؛یا بهصورت تعامل یا بهصورت تعارض؛بدین معنا که فیلسوف اصولی،باید شبهات در باب آن مسأله خاص را پاسخ دهد تا بتواند مبنا و اساسی برای علم اصول فقه ارائه دهد و فقیه و مجتهد را دراین امر یاری کند.
در کتاب عقل و اعتقاد دینی که در باب فلسفه دین است نیز این مسائل مطرح شده است: 1."