Abstract:
معرفی رویکردهای نویی که دربارهء شعر و زندگی حافظ شیرازی در کتاب یادداشتهای حافظ بدانها پرداخته شده است، به یقین راهی به سوی رهیافتهایی دیگرگونه به بنمایههای شعر خواجهء بزرگوار خواهد بود،که نگارنده هدف از این نوشتار را دستیابی به این مهم میداند.برای این منظور،دیدی کلی از«یادداشتهای آقای دکتر شمیسا بر حافظ»به دست داده و سپس،همانگونه که رسالت مقالهء نقد ایجاب میکند،به چند نکتهء درخور بحث در هر فصل خواهیم پرداخت.شایان ذکر است، از آنجا که نوعی دید تکبعدی،بهطور ضمنی مسیر فصول یازدهگانهء کتاب را پیش میبرد،لازم است نقدی کلی نیز بر این دید نگاشته آید و سپس به تکتک فصلها پرداخته شود.
Machine summary:
بارزترین مسئلهء مورد بحث این فصل،معرفی تنها سه غزل صرفا عرفانی از حافظ است،که مطلعهای آن سه غزل به شرح زیر است:(ص 35) در ازل پرتو حسنت ز تجلّی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد *** سالها دل طلب جامجم از ما میکرد آنچه خود داشت،ز بیگانه تمنّا میکرد *** دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند نویسندهء محترم با استناد به مرقومات مرحوم دکتر معین،غزلهای فوق را غزلهایی عرشی خواندهاند؛اما این نکته از نظر ایشان دورمانده است که مرحوم معین باقی غزلها را صرفا مدحی ندانستهاند.
*بوی خوش(ص 913) بوی خوش تو هرکه ز باد صبا شنید از یار آشنا سخن آشنا شنید ترجیح نویسنده در گزینش«خبر»از بین سه واژهء«خبر»،«سخن» و«نفس»مطابق بودن آن با تلمیح قرآنی است؛و لیکن این نکته باید اظهار شود که همانطور که در جایجای کتاب آمده است«حافظ آموزگار دبستان نیست تا عین تلمیح را بیاورد و در اکثر موارد،تصرّف در تلمیح نموده است»(001)،در این مورد هم ممکن است استدلال خود نویسنده مصداق داشته و قصد حافظ تصرّف در تلمیح باشد؛لذا احتمالا تصحیح قزوینی-غنی صحیح است و به نظر میرسد حافظ از بین این سه واژه،«سخن»گفتن را در ارتباط با یار آشنا ترجیح دهد: «با یار آشنا سخن آشنا بگو»(حافظ،1731:123)؛نیز«آشنا سخن آشنا نگه دارد»(همان:851) *به روی کسی ماه دیدن(ص 023) عید است و آخر گل و یاران در انتظار ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار اظهارات نویسندهء محترم،«طبق معمول،چند معنایی است؛یعنی در کنار یک معنای روشن و سرراست،چندین هالهء معنایی،یا به قول فرنگیها،معانی ضمنی،دارد...