Abstract:
موضوع مقاله،مشکل هجویری درباره طبقهبندی صوفیان است و مقایسهء آن با دیگر منابع.گویا هجویری نخستین کسی است که در«کشف المحجوب»صوفیان را تا پایان قرن چهارم به دوازده گروه تقسیم کرده و بر هر گروه نامی نهاده است.پیش از او تنها شیوه معمول در طبقهبندی صوفیان، شیوهء«طبقات»بوده که ادامه شیوه کتب رجال حدیث است و مبنای آن ردهبندی زمانی نسلها.هجویری گویا به شیوهای شخصی،بلکه «مندرآوردی»آنچه را درباره مسائلی چون رضا،صحو،سکر،ریاضت و ...در ذهن داشته،بر محور وجه غالب قرار دادن یکی از آنها در ارتباط با یکی از مشایخ،طریقهای به نام او ابداع کرده است که جایی دیگر از آنها نشانی نیست و به همین دلیل چندان نمیتواند مورد اعتنا باشد.
This article discusses Hojviri’s problems in classifying Sufis and compares his work with other texts. Hojvivi is ap parantly the first person to classify Sufis in to twelve groups in kash-al-Mahjoub. Before him، the common method of classification has been Tabaqat based on chronology، a method which has been in use since Rejal Hadith bools. Hojviri’s classification is seemingly based on his personal perceptions about individual sheikhs، which has not been cited elsewhere and is not so dependable.
Machine summary:
"چنین به نظر میرسد که هجویری(متوفی در نیمه دوم قرن پنجم)نخستین مؤلفی
کوششی از خود نشان داده است و نه ابو طالب مکی(متوفی 683)در قوت القلوب و نه
گفت که در دورههای بعد از هجویری هم کسی به این کار دست نزده است و اگر مواردی
4. جنیدیه،که تولی ایشان به ابو القاسم جنید بن محمد(متوفی 792)است و برعکس
5. نوریه،اینان تولی به ابو الحسن5نوری(متوفی 592)دارند و بنیاد نظریه ایشان در
7. حکیمیه،که تولی به ابو عبد الله محمد بن علی حکیم ترمذی(متوفی 582 دارند و
8. خرازیه،که تولی به ابو سعید خراز(متوفی 972)دارند و محور نظریهء ایشان مسأله
9. خفیفیه،که تولی به ابو عبد الله محمد بن خفیف(متوفی 173)دارند و محور نظریهء
را به حلاج منسوب میدارند و شخصی به نام فارس رهبر ایشان است و پیروان واقعی
و البته فرقه«نوریه»نیز اما نه با مفهومی که او معرفی میکند و«ملامتیه»هم در آثار سلمی و آفرینش و تاریخ(ج 2،ص 138)نامشان آمده است با این توضیح که هجویری از«ملامتیه»
هیچ ربطی با ملامت مورد نظر سلمی و هجویری و دیگر صوفیان ندارد.
در ذهن هجویری آیا این پرسش احتمالی خلجان نمیکرده است که کسی بپرسد:
وادی از او پیروی نکرده است و نام یک تن از این فرقهها را در کتاب خویش و در پیوند با
پیشوایان این طریقهها یاد نکرده است مگر سیاریه را(تذکره الاولیاء،ج 2،ص 403)که
هجویری در مورد ایشان تصریح دارد که تنها فرقه بازمانده از تصوف است و در عصر
مشکل هجویری این بوده است که با محور قرار دادن اموری ذهنی و درونی"