Abstract:
با اشاره بهوضعیت مبهم و سردرگم روانشناسی بالینی در دانشگاهها تلاشهای بیست ساله خود را برای دانشی کردن آن نشان میدهیم.نشانههای روشن و متمایزی را که از دانشی بودن2تلاشهای بالینی بهدست آوردهایم،همراه با پشتوانههای دانشی شدن روانشناسی بالینی،میشناسانیم. توفیقی را که درهمزمانی کنشهای پژوهشی،تشخیصی و درمانی در فضاهای بالینی داشتهایم گزارش میکنیم.شرایط افزایش حساسیتهای دانشی آنها را مینمایانیم و سرانجام دیدگاه همان رااز دانش و دانشی بودن تلاشهای بالینی بیان میکنیم و رهآوردهایمان را برای دانش و روانشناسی بالینی در قالب موردی و نمونهای گزارش میکنیم،باشد که برای رهایی روانشناسان،رواندرمانگران،روانپزشکان و تمام دانشمندانیکه در فضاهای بالینی تلاش میکنند،گشایشی از قیدوبندهای آسیبزای معیارهای آماری دانش باشد. براین باوریم که با این دیدگاه رکود و انجماد را که آمار و آمارگری برای دانش بهطور عام و برای روانشناسی بالینی بهطور خاص بهوجود آورده است،درهم میشکنیم و نشان میدهیم که باهمزمانی و یکسانی تلاشهای پژوهشی،تشخیصی و درمانی در فضاهای بالینی میتوان یک شبه ره صدساله رفت و عقبماندگی خود را از زمان جبران کرد. بهدانشجویانم میگویم:اندیشههای مرا یکبار بخوانید،ده بار بیندیشید و صدبار عمل کنید،هربار چیز تازهای میفهمید و درنهایت درمییابید این شمایید که دیدگاه تازهای پیدا کردهاید که من نیافته بودم.
Machine summary:
"دیدگاه همان رااز دانش و دانشی بودن تلاشهای بالینی بیان میکنیم و رهآوردهایمان را برای
برای روانشناسی بالینی بهطور خاص بهوجود آورده است،درهم میشکنیم و نشان میدهیم که
باهمزمانی و یکسانی تلاشهای پژوهشی،تشخیصی و درمانی در فضاهای بالینی میتوان یک
1-نشانههای دانشی:آیا برای روانشناسی بالینی نشانههایی وجود دارد که بتوان
4-دیدگاه دانشی:آیا میتوان برای تلاشها و کنشهای بالینی(پژوهش،
میتوان با آنها دانشی بودن تلاشهای بالینی را روشن و متمایز کرد؟پاسخیابی:
پرسش نخست:نشانههای دانشی:آیا برای روانشناسی بالینی نشانههایی وجود دارد که
میشود و درواقع کارگاهی است که تلاشهای پژوهشی،تشخیصی و درمانی روانشناسی بالینی
جستجو در چنین فضاهایی امکان مشاهده و پرسشهای فراوانی را در وضعیتهای مختلف میدهد و هرچه این امکان بیشتر باشد فضای بالینی،گستردگی بیشتری پیدا میکند و هرچه
پرسش دوم:پشتوانههای دانشی تلاشهای بالینی:آیا برای اطمینان یافتن و اعتماد
کردن به دانشی بودن تلاشها و کنشهای بالینی پشتوانههای ویژهای میتوان یافت؟این
پرسش در سراسر قرن گذشته پرسشی جدالبرانگیز بوده است:در فضای بالینی یافتههای
درواقع هریک از این پشتوانهها هنگامهای از مجتمع دانشی آنها بود:هرآنچه در
پرسش چهارم دیدگاه دانشی:آیا میتوان برای تلاشها و کنشهای بالینی(پژوهشی،
تشخیص و درمان)دیدگاهی دانشی داشت؟ برای پاسخیابی به بازبینی فرانگرانه به تلاشها و یافتههای خود در پرسشهای
پرسش پنجم:دانش و دانشی بودن:آیا دانش در فضاهای بالینی نشانههای ویژهای دارد
که میتوان با آنها دانشی بودن تلاشهای بالینی را روشن و متمایز کرد؟
تلاشهای بالینی پیدا کردم: «دانش مجتمعی از تلاشها و فرانگریهای پویا و جاندار است که از،با و در آزادی،
فضای بالینی میان درمانگر و مراجع دادوستد میشود بکار میبریم:در دیدگاه هنگامهها واژه"