Abstract:
یکی از واژه هایی که در مجموعة عهد قدیم بارها به کار رفته و به آن با دیدی اغلب
مثبت نگاه شده ، واژة «حکمت » است . در این مجموعه ، برخی از کتاب ها عنوان
«کتابهای حکمت» را گرفتهاند. در این مجموعه، رد پاهایی از حکمت نظری یونان دیده
میشود ؛ اما آنچه برجستگی دارد، «حکمت عملی» است . معنای حکمت و حکیم و کاربردهای
آنها و اینکه هر یک از دو واژة «حکمت عملی » و «حکمت نظری» چه جایگاهی در این
مجموعه دارند و اینکه آیا آنها به صورتی سازگار در این مجموعه به کار رفته اند،
موضوع این نوشتار است.
A frequently used and often positively approached term in the Old Testament is the word “wisdom”. A number of the Old Testament books are titled “The Books of Wisdom”. In these set، there are some traces of Greece’s theoretical wisdom (hikmah) but what is prominent there is the practical wisdom. The meaning of wisdom and wise hikmah wa Hakim، their application and the place of theoretical and practical wisdom in these books and whether they are applied in a consistent manner are the subjects that this essay deals with.
Machine summary:
"128)؛ بنابراین، ممکن است این کتاب در دورة یونانی مآبی، یعنی سدههای سوم و دوم پیش از میلاد و تحت تأثیر آن نوشته شده باشد؛ اما دربارة این کتاب باید به دو نکته توجه کرد: نخست اینکه این کتاب را به چهار بخش تقسیم کرده اند: بابهای 1و2 که به ماجرای مصیبتها و گرفتاریهای ایوب میپردازد؛ باب های 3 تا 37 که به گفتوگو بین ایوب و دوستانش اختصاص یافته است؛ باب های 38 تا شماره 6 از باب 42 که به پاسخ خداوند به ایوب میپردازد؛ شمارههای 7 تا17 از باب 42 که در آن، کامروایی دوبارة ایوب وپایان خوش داستان بیان شده است ( سعید ، حبیب ، بی تا: ص 150).
این کتاب، کتاب حکمت عملی یهودی است و در اوایل قرن دوم پیش از میلاد به صورت اشعاری دو بیتی به زبان عبری نگارش یافته و در سال 132 پیش ازمیلاد به وسیلة نوة مؤلف، به یونانی ترجمه شده است؛ اما اکنون از نسخة عبری آن جز پارههایی از آن، که اخیرا کشف شده، چیزی در دست نیست ( اپوکریفای عهد قدیم، 1383: ص 167و 168).
حتی گیاهان و حیوانات، و مثلها و سرودهای بسیاری نوشته که به ظاهر بسیار بیشتر از مقداری است که در مجموعه عهد قدیم فعلی به او منسوب است ؛ اما بسیاری از سخنانی که در مجموعة فعلی وجود دارد نیکو و پسندیده ، و به معنای واقعی کلمه حکمت آمیز است؛ اما آیا با این همه، طبق سخنان خود سلیمان میتوان او را حکیم نامید؟ اگر فقط با سخن حکیمانه حکیم میشود، سلیمان عهد قدیم «حکیم» است و اگر قرار باشد کسی را حکیم بخوانیم که «معارف حکیمانه» او به عمل «حکیمانه» بینجامد، مطابق گزارشی که عهدقدیم از زندگی سلیمان داده، او را نمیتوان حکیم خواند."