Abstract:
مکتب اعتزال از فرقههای کلامی عقلگرایی است که دیدگاههای متکلمانش به آرای شیعه و از جمله اسماعیله بسیار نزدیک است.از سوی دیگر آثار حکیم ناصر خسرو،متلکلم برجستهء اسماعیلی،عرصهء بیان اندیشههای اسماعیلی است که از رهگذر مقایسهء آثار او و معتزله میتوان به شباهتها و اختلافهای این دو نحلهء فکری دست یافت.بحثهای مشترک میان اکثر متکلمان عبارت است از:صفات حق،رؤیت خداوند،کلام خدا،آفرینش،عدل،جبر و اختیار.در این مقاله سعی میشود ضمن بررسی دیدگاههای ناصر خسرو و معتزله نقاط اختلاف و اشتراک دو مکتب اعتزال و اسماعیلی نمایانده شود.
Machine summary:
"و رمان همی بباید او را شناختن بی چون و بی چگونه،طریقی است این عسیر ور همچون ما خدای نه جسم است و نه گران پس همچو ما چرا که سمیع است و هم بصیر (همان:401) این نیز مثالی دیگر از منزله بین المنزلتین است: خدای را به صفات زمانه وصف مکن که هرسه وصف زمانه است همه و باشد و بود یکی است با صفت و بی صفت نگوییمش نچیز و چیز مگویش که مان چنین فرمود (همان:23) به نظر میرسد ناصر خسرو دلایلی را که برای دور کردن صفات از آفریدگار بیان میکند از ابو یعقوب سجستانی برگرفته باشد.
در دیوان هم از نسبت دادن امور جهان به خداوند برحذر میدارد و میگوید: وان را که فلک به امر او گردد ایزدش مگوی خیره ای شیدا کان بندهء ایزدست و فرمان بر مولای خدای را مدان مولا (ناصر خسرو 8731:381) در روشنایی نامه نیز اینگونه آفرینش افلاک و عناصر را به دست خداوند نفی میکند: نگویم صانع هفت و چهار اوست و لیکن عقل را پروردگار اوست چه مقدار آفتاب و آسمان را بدو منسوب نتوان کرد آن را چرا گویی زر و لعل و جواهر ز خاک و آب و سنگ او کرد ظاهر نبات از گل تو گویی او برآورد نشاید اینچنین او را صفت کرد که روح نامیه این کار دارد گل و شمشاد و سرو او مینگارد تو عقل و جان ز حق دان سیم و زر چیست؟ مکن صورت پرستی پا و سر چیست؟ دگر باره تو گویی صورت ما همه ز آب منی کردهست پیدا مگو زین سان ازیرا کاین صنایع شد از تأثیر اجرام و طبایع سپهر و عنصر و روح نما را خدا خوانی چنین کفر است ما را مکن در صنع مصنوعات ره گم ز جو جو روید و گندم ز گندم ..."