Abstract:
طرح مسئله: این مقاله ارائه تصویری روشن از مشکلات بیمارستانهای روانی از نظر
مدیران این مراکز و تحلیلی بر علل و عواقب آن است.
روش: این پژوهش به روش دلفی انجام شده که نوعی جمعآوری سیستمیک و سازماندهی کیفی
دادهها است که به همت گروهی از کارشناسان منتخب فراهم شده است.
یافتهها: عمدهترین مشکلات بیمارستانهای روانی اجرای طرح خودگرانی، کمبود
بودجههای یارانهای و تعرفههای غیر واقعی در این بیمارستانها است. بیماران روانی
و خانواده آنها به دلیل ضعف مالی، توانایی پرداخت هزینههای بیمارستان را ندارند،
از طرفی امکانات لازم برای رشد توانمندیهای اجتماعی، شغلی و توانبخشی این بیماران
ناچیز است، پوشش بیمهای بیماران روانی کامل نیست و حمایتهای اجتماعی و اقتصادی از
بیماران روانی به دلیل نگرش نادرست چندان مناسب نیست. ضوابط مدون برای استانداردهای
بیمارستانهای روانپزشکی، وجود ندارد و اکثر ساختمانها در مراکز روانپزشکی فرسوده و
فاقد فضای مناسب برای بیماران است.
نتایج: با توجه به یافتهها و پیچیدگی مشکلات بیمارستانهای روانپزشکی و نیاز
روزافزون بیماران روانی به خدمات بهداشتی و درمانی، زمان آن فرا رسیده که تغییراتی
در ساختار تشکیلاتی و بودجهای مراکز روانپزشکی صورت گیرد.
Machine summary:
"با توجه به اینکه پیشگیری اولیه و ارتقای بهداشت روان به دلیل پیچیدگی اتیولوژیک این اختلالات و دشواری مداخلات هنوز در سطح جهانی جایگاه مناسبی پیدا نکرده است، عمده مداخلات در سطح پیشگیری ثانویه انجام میشود و تأکید اصلی سیستمهای بهداشتی روی بیماریابی زودهنگام، پیگیری فعال، پوشش بالای خدمات و ارتقای کیفی آنها و توجه به حقوق انسانی بیماران روانی است.
External Grant پژوهش حاضر با انگیزه بررسی مشکلات مراکز روانپزشکی با توجه ویژه بر بحران مالی و عواقب آن انجام شده است و هدف آن تحلیل آثار این مشکلات بر روی کیفیت ارائه خدمات بیمارستانها به بیماران روانی و همچنین طرح پیشنهادات اصلاحی است.
در پژوهش حاضر یافتهها نشان میدهد که در بین مشکلات بیمارستانهای روانپزشکی، بالاترین امتیاز مربوط به اجرای طرح خودگردانی، کمبود بودجه یارانهای ردیف 129086، ضعف مالی بیماران روانی و خانواده آنان، تعرفههای غیرواقعی و کمبود امکانات لازم برای رشد توانمندیهای اجتماعی، شغلی و توانبخشی بیماران روانی است.
استفاده از این سیستم در اغلب کشورهای در حال توسعه موجب نارضایتی شده است چرا که با اجرای آن، دسترسی طبقه کم درآمد جامعه به خدمات اساسی کاهش مییابد (Whitehead and others, 2001:834) از طرفی این افراد به دلیل مشکلات مالی بجز در شرایط اورژانس، با تأخیر به مراکز بهداشتی درمانی مراجعه میکنند (Tipping, 2000).
اولین نکته قابل توجه در این زمینه کمبود امکانات لازم برای رشد توانمندیهای اجتماعی، شغلی و توانبخشی بیماران روانی است زیرا تقریبا تمام بیماران بعد از ترخیص از بیمارستان بدون حمایت لازم به محیط خانواده و جامعه برمیگردند و مراکز حد واسط بیمارستان و جامعه از قبیل مراکز روزانه جهت ارائه خدمات در زمینه بازتوانی شغلی و اجتماعی وجود ندارند."