Abstract:
امروزه واژة «objective» به «عینی» و واژة «subjective» به «ذهنی» ترجمه میشود.
اما این دو واژه از ابتدای کاربرد آن در قرون وسطی (از زمان دنس اسکاتس) معنایی
کاملا ضد معنای امروزین خود را داشتهاند. بدین ترتیب که واژة «objective» به
معنای «ذهنی» و واژة «subjective» به معنای «عینی» بهکار رفته است. این معانی ـ که
امروزه کاملا غریب و دور از ذهن مینماید ـ تا چند قرن بعد، یعنی حدود قرن نوزدهم،
در میان فیلسوفان غرب بهویژه دکارت و فیلسوفان هم عصر وی، مانند اسپینوزا و
بارکلی، کاملا رایج بوده است. هدف از این مقاله ذکر شواهد و دلایل این نکته است که
واژة «objective» در فلسفة دکارت ـ که از اصطلاحات کلیدی فلسفه اوست ـ (و نیز
فیلسوفان دیگر تا قرن نوزدهم) به معنای «ذهنی» بوده است و به هیچوجه نباید آن را
با معنای امروزین آن (یعنی «عینی») خلط کرد.
Machine summary:
واژههای «objective» و «subjective» در واژه نامــه های تخصصــی فلسفـــی و فرهنگهای عمومی: آنچه دربارة تحول معنای واژة «objective» از «ذهنی» به «عینی» (و عکس آن در واژة «subjective») گفته شد، در بسیاری از واژه نامه های فلسفی و نیز فرهنگهای عمومی معتبر و بسیار کامل، مورد تصریح قرار گرفته است و این نشان میدهد که مطلب مزبور، ادعایی گزاف و دور از ذهن نیست، بلکه با تاریخ فلسفه و نیز با فرهنگ لغات کاملا مطابقت دارد و اشتباه مترجمین آثار فلسفة دکارت، صرفا از بی دقتی و بی توجهی کافی به این سوابق تاریخی فلسفی و لغوی و از مراجعه نکردن به متون اصلی ناشی شده است.
از جمله، در فرهنگ بزرگ آکسفورد (20 جلدی) که عظیمترین و دقیقترین فرهنگ زبان انگلیسی در جهان است و شواهد معنایی واژهها را براساس ترتیب تاریخی آنها ذکر میکند، ضمن آن که واژة «object» را در کاربرد فلسفی آن به معنای چیزی میداند که «در مقابل ذهن یا فکر قرار میگیرد و یا نزد ذهن و فکر حاضر است و به آن عرضه شده است» و در اینباره به آثار دنس اسکاتس استناد میکند، این واژه را در حوزة متافیزیک به «چیزی که موضوع و متعلق فکر و آگاهی قرار میگیرد» معنا میکند (رک به معنای شمارة 6).
موارد بسیار متعدد و روشنی که در عبارات خود دکارت و تصریحات دکارتشناسان وجود دارد ـ و نمونههایی از آن را در اینجا نقل میکنیم ـ حاکی از این است که بهویژه، کلمه «objective» در آثار دکارت همواره به معنی «ذهنی» بهکار رفته است و به هیچوجه نباید آن را با معنای امروزین آن (یعنی «عینی») خلط نمود.