Abstract:
خرد حکم میکند که برای حکومت بر مردم شرایطی لازم است.این ضرورت در حکومت اسلامی مضاعف است که اهدافی وسیعتر و والاتر از سایر حکومتها را تعقیب میکند.بنابراین،فردی که ولایت بر جامعه پیدا میکند باید بتواند جامعه را در مسیری هدایت کند که به مصلحت دنیا و آخرت مردم است.از این شرایط به شرایط عمومی ولی فقیه یاد شده که مورد تایید عقل و نقل میباشند و این انطباق عقل و شرع نشانگر این است که این ولایت،میان عقلا و دنیداران اجماعی است.در قسمت اول این نوشتار،پنج شرط مورد بررسی قرار گرفتهاند که عبارتند از اسلام،تشیع، اجتهاد،اعلمیت در حکومتداری و عدالت.بدیهی است که ولایت غیر مسلمان بر جامعه مسلمانان موجب انحراف جامعه از اصول و احکام اسلامی و نقض غرض میشود. به همین استدلال،بطلان ولایت غیر شیعه بر جامعه شیعی نیز امری مسلم است. اجتهاد و علم اداره حکومت آن هم در حد اعلمیت بر دیگران،تدبیر و ساماندهی امور جامعه و مسائل حکومتی به شکل اصلح و اصوب و نیز هدایت درست سیاست داخلی و خارجی و همچنین روابط دیپلماتیک و مانند آن را به دنبال دارد.عدالت نیز امانتداری حکومت را تضمین خواهد نمود.
Machine summary:
"به عنوان شرایط ولی فقیه بیان شده است،عقل نیز حکم میکند که این شرط برای ولایت
پنجم:برخی از این شرایط توسط دانشمندان معاصر،مورد بررسی قرار گرفته که برای اثبات یا نفی آنها بحثهای فراوانی صورت گرفته است؛مانند شرط اعلمیت ولی فقیه.
اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا اعلمیت نیز در ولی فقیه شرط است یا خیر؟قول به عدم اشتراط اعلمیت
برخی معتقدند که اعلمیت نیز یکی از شرطهای ولی است و فقط فردی بر جامعه اسلامی ولایت دارد که مجتهد اعلم
روشن میگردد که[اگر اعلمیت شرط بود]امام صادق علیه السلام در پاسخ به عمر بن حنظله باید میفرمود:به افضل مراجعه کنید،نه به یکی از شما[که راوی حدیث ما باشد]»(النجفی،
بر سر این است که ما اعلمیت در امور حکومت را ملاک و شرط ولی فقیه میدانیم.
دلیل دیگری که برای شرط بودن اعلمیت فقهی بیان شده،روایاتی است که در این باره
روایت مورد بحث نیز در مقام نفی ولایت از حاکمان غاصبی است که اهل بیت علیهم السلام را از حقشان دور کردند و غاصبانه بر جای آنها تکیه زدند.
بنابراین،اعلمیت مورد نظر در این روایت نیز به معنای آگاهتر بودن به امور حکومت و
گذشته و چه اکنون-نزدیکترین آنها به رسول خدا صلی الله علیه و آله،آگاه ترین آنان به قرآن و کسی است که در دین خدا فقیهترین مردم باشد»(ابن ابی الحدید،7041 ق،ج 3:012).
نقل کرده است و فاصلهء زمان صدور این روایت تا دوران حیات علامهء مجلسی نیز بسیار
البته این روایت از طرق نزدیکتر به زمان امام علی علیه السلام نیز نقل شده است."