Abstract:
دههء چهل شمسی یکی ار درخشانترین مقاطع شعر معاصر فارسی است.در این دهه، جریانها و موجهای زیادی مانند موج نو،شعر دیگر و شعر حجم از دل شعر نیمایی سر برآوردند.هوشنگ چالنگی از جمله شاعرانی بود که در این دهه به شعر بیوزن موج نو گرایش پیدا کرد و به همراه چند شاعر،گروه«شعر دیگر»را تشکیل دادند که بعدها هستهء نخستین «شعر حجم»شدند.آموختهها و آموزههابی شعری چالنگی در دههء پنجاه سرمشق شاعران جوان مسجد سلیمان قرار گرفت و از پس آن و با حمایت پرشور منوچهر آتشی،موج تاب پا گرفت.چالنگی.از زبانی ویژه در سرودههایش بهره گرفته است.شعر او،شعری موجز است. توجه به عناصر اقلیمیب و طبیعت زادبوم خویش در سرودههایش جلوهای تازه به شعرهایش بخشیده است.بازآفرینی اسطوره در شمایلی تازه،فراروی از تقطیع نیمایی،تصویرهای فراواقعی،آشناییزدایی و استعارهگرایی از دیگر ویژگیهای شعری اوست.
The 1340's is one of the most remarkable decades in Persian contemporary poetry in which many poetic trends and waves such as Moj-e Now (The New Wave)، She'r-e Digar (A Different Poetry)، and She'r-e Hajm (The Poetry of Dimensions) appeared ، all originating from Nimā's poetical innovations. Hooshang Chālangi was among the poets who got interested in free verse، and together with some other poets founded a group called Gorooh-e She'r-e Digar، later on developed as She'r-e Hajm. In 1350's the poetic knowledge and achievements of Chālangi was a manifest for the young poets of Masjed Soleymān who were enthusiastically supported by Manoochehr Atashi، and finally established Moj-e Nab (The Pure Wave).
Chālangi is known for his unconventional poetic diction، conciseness and taking advantage of the natural elements of his native land. A different interpretation of the old mythology، going beyond the scansions of Nimā، as well as making use of surrealistic images، defamiliarization and metaphoric language are among the other features of Chālangi's poetry.
Machine summary:
"آنها همگی بر این عقیدهاند که حضور چالنگی در جنوب؛نوع سرایش و سبک شعری او-که اگرچه از موجنو،شعر دیگر و شعر حجم مایه داشت-بر شکلگیری شعر شاعران آوانگارد مسجد سلیمان تأثیر مستقیم داشته است.
هرچند چالنگی-همان گونه که یاد شد-به روشنی و با فروتنی تمام،هرگونه رابطه با شاعران موجناب و ناگزیر تأثیرگذاری بر آنان را نمیپذیرد،اما یار محمد اسدپور در اینباره میگوید:«روزگار،سال 55 بود و جوانی،فصل شورانگیز عمر،[در]دید و بازدید من با هوشنگ چالنگی به نوعی گویش شعر رسیدم که آن را با دوستان شاعرم آقایان هرمز علیپور،سید علی صالحی،سیروس رادمنش و آریا آریاپور در میان گذاشتم.
یکی از منتقدان شعر معاصر دربارهء تأثیر چالنگی بر جریانهای شعر معاصر نوشته است:«[شعر]هوشنگ چالنگی از یک سو بر شاعران حجمو و از جمله(و با تأکید)بر ید الله رؤیایی تأثیر گذارده و از سوی دیگر در مسجد سلیمان امتداد یافت و تأثیر عمدهای بر حمبید کریمپور(آریا آریاپور)،هرمز علیپور،سیروس رادمنش،یار محمد اسدپور و سید علی صالحی نهاد که منجر به پیدایش"موجناب"شد.
برای مثال پارههای این گونه در شعر چالنگی زیاد دیده میشود: آنجا که میایستی/حکایت جانهاییست/که در انتظار نوبت خویشند/تا گر گیرند؟ (زنگولهء تنبل:25) هرچه هست،شعر او کاملا با معیارها و آرای پیروان شعر حجم که میخواستند اثر ادبی فارغ از ارجاع بیرونی باشد،برابری ندارد و در هرحال شعری است که خصلتهای اجتماعی را-اگرچه کمرنگ-در خود حفظ کرده است: چگونه از باد و باران میآمد/و بر گرمی اجاق جای میگشاد/دستی که ترکههای به ناحق خورده بود!(مجلهء خوشه،سال دوازدهم،شمارهء 53،03 مهر 6431،شمارهء صفحه ندارد) خواب از نژادی دشمن است/که تا دیده بر هم مینهم/عریانترین خنجر را بر گلوی دوست میبینم."