Abstract:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی موءلفههای فرهنگ سیاسی زنان و مردان بالای 20
سال شهر شیراز انجام گرفته است. این تحقیق پیمایشی برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه
استفاده کرده است. حجم نمونه 525 نفر و به روش تصادفی سیستماتیک از جامعه آماری
(550625 نفر) انتخاب شده است و نظریات پارسونز، آلموند و وربا چهارچوب نظری
پژوهش را تشکیل میدهند.
در این تحقیق، موءلفههای فرهنگ سیاسی و جامعهپذیری سیاسی مورد تجزیه و تحلیل و
مقایسه قرار گرفتهاند. یافتهها نشان میدهند که مردان از لحاظ فرایند جامعهپذیری سیاسی
نسبت به زنان در وضعیت بهتری قرار دارند که این امر، یکی از دلایل قوت مشارکت سیاسی
مردان است. نتیجه تحلیل موءلفههای فرهنگ سیاسی نشان میدهد که فرهنگ سیاسی مسلط
مردان و زنان، فرهنگ سیاسی تابع است، اما زنان از تابعیت بیشتری برخوردارند؛ بدینلحاظ
که وفاداری زنان به نظام بیشتر است و عملکردهای نظام را بهتر از مردان ارزیابی میکنند.
بهطورکلی، با توجه به ویژگیهای فرهنگ سیاسی زنان میتوان پیشبینی کرد که اگر راهکارهای
مناسب جهت تقویت فرایند جامعهپذیری زنان پیشگرفته شود، آنها در فرایند مشارکت سیاسی
فعالتر از مردان ظاهر خواهند شد.
Machine summary:
"یافتهها نشان میدهند که مردان از لحاظ فرایند جامعهپذیری سیاسی نسبت به زنان در وضعیت بهتری قرار دارند که این امر، یکی از دلایل قوت مشارکت سیاسی مردان است.
جدول 4: تفاوت جهتگیری شناختی نسبت به دروندادها برحسب جنسیت متغیر تعداد میانگین انحراف استاندارد مقدار F سطح معناداری مرد 262 35/2 95/1 172/18 000/0 زن 263 66/1 72/1 براساس دادههای جدول 5، میانگین نمره مردان 98/3 در مقابل میانگین نمره زنان 74/2 با یکدیگر تفاوت معناداری دارند.
جدول 7: تفاوت جهتگیری احساسی نسبت به بروندادها برحسب جنسیت متغیر تعداد میانگین انحراف استاندارد مقدار F سطح معناداری مرد 262 18/15 49/4 386/10 001/0 زن 263 4/16 05/4 طبق جدول 8، نتایج آزمون تحلیل پراکنش رابطه بین جنسیت و جهتگیری ارزشیابانه را نسبت به دروندادها تأیید نمیکند.
جدول 9: تفاوت جهتگیری ارزشیابانه نسبت به بروندادها برحسب جنسیت متغیر تعداد میانگین انحراف استاندارد مقدار F سطح معناداری مرد 262 71/19 17/5 422/7 007/0 زن 263 84/20 37/4 نتیجهگیری این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی موءلفههای فرهنگ سیاسی مردان و زنان بالای 20 سال انجام گرفت.
با مقایسه میانگین نمره جهتگیری شناختی و احساسی مردان و زنان، اینگونه استنباط میشود که زنان بهرغم آگاهی و شناخت کمتر نسبت به مردان، وفاداری سیاسی بیشتری نسبت به نظام دارند و از اینرو، فراهم کردن زمینه مشارکت سیاسی زنان میتواند به کارایی و مشروعیت نظام بیفزاید.
پیشنهادها با توجه به یافتههای تحقیق، موارد زیر پیشنهاد میشود: 1ـ زنان از لحاظ آگاهی سیاسی نسبت به مردان در سطح پایینتری قرار دارند و این امر بر کیفیت و کمیت مشارکت آنها بسیار تأثیرگذار است."