Abstract:
تقسیم قضایا به قضایای تحلیلی و ترکیبی،یکی از ابزارهای مهم تحلیل فاهمه انسانی در فلسفه هیوم محسوب میشود.فیلسوفان تجربهگرای انگلیسی با هدف شناسایی طبیعت انسانی به تحلیل معنا،نحوه کاربرد الفاظ و رابطه آن با معنا پرداختند.دیوید هیوم، با تحلیل قضایا درصدد شناسایی نیروی فهم انسان برآمد و شیوه آن را تحلیل معرفت انسانی و تقسیم آن به معرفتهای تحلیلی(نسبتهای تصورات)و ترکیبی (نسبتهای امور واقع)میدانست.پیدایش این نگرش در اندیشه هیوم ناشی از ساختار کلی اندیشه او و غلبه منطق ارسطویی و مقام خاصی است که او به عقل و تواناییها و محدودیتهای آن داده است.پس از او نیز تا قرنها استفاده از این تقسیم در تحلیل معرفت رایج بود. هیوم در پی تأسیس علم طبیعت انسانی به این تقسیم محوریت داد و تجربهگرایی را از آن استنتاج نمود و پس از آن به شکاکیت اندیشههایش تصریح نمود.مدعای مقاله حاضر آنست که بکارگیری این تقسیم بطور ضروری منجر به شکاکیت در فلسفه هیوم شده است. در این مقاله علاوه بر تحلیل قضایای تحلیلی و ترکیبی در ساختار فلسفه هیوم به نقش این تقسیم در گرایش او به شکاکیت اشاره شده است.
Machine summary:
"او معتقد شد از طریق تحلیل معناشناختی زبان میتوان به شناخت طبیعت فاهمه بشر دست یافت و از اینجهت یکی از راههای شناسایی ذهن انسان را تحلیل معرفت انسانی میدانست و بواسطه رابطه خاصی که میان لفظ و معنی قایل بود،از تحلیل گزارهها آغاز نمود و تقسیم قضایا به نسبتهای ناظر به تصورات و نسبتهای ناظر بر امور واقع را مطرح کرد.
جایگاه تقسیم قضایا در ساختار فلسفه هیوم با دقت و تأمل بیشتر در فلسفه هیوم درمییابیم که مسیر تجربهگرایی و ساختار اندیشه هیوم از تقسیم قضایا میگذرد و بعبارت دیگر تجربهگرایی فرع بر تقسیم قضایاست،زیرا همانطور که گفته شد،هیوم درصدد بیان یک اندیشه در رابطه با تحلیل رابطه الفاظ و معانی و شناسایی طبیعت آدمی بود و ترجیح میداد تا با شناخت طبیعت انسان از طریق تحلیل معنا به شناخت او دست یابد و همانطور که لاک آغاز کرده بود،تحلیل تصورات انسان را بهترین راه برای این کار میدانست.
هیوم حوزه علوم تجربی را تماما در همین نوع از قضایا محدود میداند و از طرف دیگر چون دانشی بجز دانش تجربی قایل نیست و این شکاکیت همچنان پابرجا خواهد ماند-زیرا نتایج تجربی نیز مشکوک و غیر یقینی است-لذا تمامی دانشها در معرض شک و تردید قرار میگیرند و این نتیجه مستقیم همان تقسیم و تفکیک قضایا به تحلیلی و ترکیبی و تقسیم زیربخشهای هرکدام است."