Abstract:
آنچه که امروزه به عنوان «جنگ نرم» یا «تهدیدنرم» مصطلح/شده در ادبیات سازهانگاری تنها میتواند
محصول یک تعامل تکوینی و بینالاذهانی نامطلوب: باشد. هر/چند آبه نظر میرسد که یک نظام با معتا و
قدرت انگارهپردازی پرآمده از آن. تابعی از این تعامل به اضافة هویت ماقبل اجتماعی باشد. اما در تفسیر
سازهانگاری از هستیشناختی, این قالبهای"ذهنی-پرساخته:است-که ضمن شکلدهی و انسجامبخشی به
هویت خودی, به قدرت مادی و جهتگیری آن معنا بخشیده و میتواند در ایک حالت نامتقارن ذهنی با
ساماندهی وسیعترین. موثرترین و پیچیده تراین تهدیدات نرم افزاری» تاثیرات مهمی بر هویت متعارض برجای
گذارد. نظریة سازهانگاری با ارائة تصویری این چنین از آنقش سل و موثر ساختارهای فرهنگی و هنجاری
در روابط بینالملل. چشمانداز جدیدی را از اصالت و مسئولیتهای مهم سیاست خارجی نشان داده است.
از آنجا که سیاست خارجی مهمترین حلقة واسط و رابط انقلاب اسلامی با جهان پیرامونی است و از
سوی دیگر بر اساس تفکر سیستمی و اصالت روابط متاثر از متغیرهای پیرامونیست. بررسی چگونگی
تاثیرگذاری جریان رو به گسترش سلفیگری بر آن. حائز اهمیت علمی و کاربردی مینماید. بدیهی است
تاثیرات سلفیگری حوزههای وسیعی را در برمیگیرد اما طی این مقاله به چگونگی انجام این فرایند با توجه
به ویژگی درونی این دو بازیگر مهم منطقه و ملاحظات آنها میپردازیم. در واقع حضور پررنگ عتاصر
هویتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. پژوهشگر را متقاعد میکند که تاثیرات سلفیگری را در
قیاس با این متغیر جدی بگیرد. با توجه به همین ملاحظه ایعنی هویتمحوری سیاست خارجی ایران؛
«سازهانگاری» تنها رهیافت نظری در حوزة روابط بینالملل بهشمار میآید که واجد بیشترین عناصر
توضیحدهنده در این باره است. از این روء تلاش میشود در چارچوب این نظریه تاثیرات سلفیگری نیز
رصد و بررسی شود. نتایج حاصل از این تحلیل در نهایت به این فرضیه رهنمون میشود که سلفیگری از
طریق نفسیر فرقه گرایانه و تقلیل هویت یکپارجه اسلامی به هویت های فرقه ای سیاست خارجی جمهور اسلامی را تحت تاثیر قرار می دهد