Abstract:
آموزه «حجاب» در جامعه ایران به عنوان یک ضرورت اسلامی، هرچند در دوران پهلوی از نگاه حکومت به منزله یک مانع پیشرفت، محسوب می شد و سیاست حاکمان بر ترویج «فرهنگ برهنگی» استوار بود اما هرگز جامعه، حاضر به پذیرفتن آن نشد. از نگاه این تحقیق، مدارس اسلامی تاسیس شده در دوران پهلوی دوم به عنوان یکی از نهادهای تاثیرگذار و مهم از منظر سرمایه اجتماعی، در مقام شبکه هایی بودند که به دلیل حاکم بودن هنجارهای قوی همچون «حجاب» در آنها، از دو طریق موجب تقویت فرهنگ حجاب می شدند. نخست اینکه، رعایت حجاب در این مدارس به عنوان یک الزام برای دانش آموزان، موجب تقویت این هنجار در میان آنها و خانواده هایشان می گردید؛ دوم اینکه از آنجا که چنین شبکه هایی از منظر سرمایه اجتماعی بستر مناسبی برای همکاری اعتمادآمیز به شمار می آمدند در شبکه مدارس اسلامی نیز با وجود ساری بودن «هنجار حجاب» در آنها اقدامات جمعی کارآمدی مبتنی بر فضای همکاری، علیه سیاست برهنگی رژیم شکل می گرفت که به طور طبیعی موجب تقویت فرهنگ حجاب می شد.
Machine summary:
"نخست اینکه،رعایت حجاب در این مدارس به عنوان یک الزام برای دانشآموزان،موجب تقویت این هنجار در میان آنها و خانوادههایشان میگردید؛دوم اینکه از آنجا که چنین شبکههایی از منظر سرمایه اجتماعی بستر مناسبی برای همکاری اعتمادآمیز به شمار میآمدند در شبکه مدارس اسلامی نیز با وجود ساری بودن«هنجار حجاب»در آنها اقدامات جمعی کارآمدی مبتنی برفضای همکاری،علیه سیاست برهنگی رژیم شکل میگرفت که به طور طبیعی موجب تقویت فرهنگ حجاب میشد.
فرضیه ما این است که وجود مدارس اسلامی در دوران پهلوی،از نگاه سرمایه اجتماعی،به منزله شبکههایی بودند که به دلیل حاکم بودن«هنجار حجاب»در این مدارس،ضمن اینکه به دلیل مکلف کردن دانشآموزان به رعایت این هنجار در مدرسه و از طرفی ترویج آن در جامعه به ویژه در خانواده،موجب تقویت آن میشدند،زمینه همکاری برای صورت دادن«اقدامی جمعی»همچون مقابله با سیاست برهنگی دولت را فراهم میکرد و از این طریق موجب تقویت هنجار حجاب میشد.
مدارس اسلامی جامعه تعلیمات و رفاه به عنوان شبکه روابط پیش از این گفته شد که شبکههای روابط از پایهایترین مؤلفههای سرمایه اجتماعی محسوب میشوند که موجب تقویت هنجارهای همیاری شده و از طرفی با وجود این شبکهها و هنجارهای همیاری،پدیده اعتماد و در نهایت همکاری برای صورت دادن یک اقدام جمعی شکل میگیرد.
در واقع مقرر شده بود اگر چه هریک از مدارس مذکور دارای هیئت مدیره جداگانهای بود اما باید همه عوامل،تحت امر و نظارت هیئت مدیره مرکزی در تهران باشند که شامل 22 نفر بود(مرکز اسناد انقلاب اسلامی،شماره سند 195)و این یعنی همان ارتباطی که مد نظر پاتنام بود و حتی در برخی موارد،ارتباط ایجاد شده برای برقراری همکاری از طریق شبکه رسمی مدارس،مستحکمتر و قابل دستیابیتر بود چرا که این ارتباط بعضا سازماندهیتر از مساجد و هیئتهای مذهبی برقرار میشد."