Abstract:
به نظر نویسنده، سنت پرسش از فقیهان به فراموشی سپرده شده است، در مواردی که پرسشی صورت میگیرد و مسائل مستحدثه مطرح میشود، احتیاط فراوان بر کار فقیهان، حاکم است و از چار چوبهای پیشین فراتر نمیروند.ایشان به عنوان یک نمونه، مسئله دولت - ملت مدرن را مطرح میکند و معتقد است که این موضوع مستحدثه در بیان فقیهان، حکمی روشن نیافته است.
Machine summary:
"فقیهان، ضمن آنکه به بروز «مسائل مستحدثه» اذعان دارند و برای پاسخگویی به این نوع مسائل «باب اجتهاد» را باز میدانند، اما در پاسخگویی دامنه اختیار بسیار محدودی برای خود قائلند؛ چراکه آنان در هیچ شرایطی، نباید از احکام «قطعی اسلام» که در کتاب (قرآن) یا سنت (قول و فعل پیامبر و امامان معصوم) آمده یا مورد «اجماع» فقیهان سلف قرار گرفته، تخطی کنند.
با این همه، در دورههای بعد نیز به ویژه پس از جنگهای ایران و روس، در دوران قاجار و ظهور جنبش ترکهای جوان در امپراتوری عثمانی که به تدریج، «مفاهیم» مربوط به دولت ـ ملت را در بین نخبگان ایرانی رواج داد، باز هم مسئلهای به نام «وجه شرعی دولت - ملت» و مفاهیم ناشی از آن، به عنوان موضوعی«مستحدثه» مورد توجه قرار نگرفت.
از نظر آنان مسئله تازهای رخ نداده بود که به کوشش فکری گستردهای برای کشف راه حل آن نیاز باشد؛ اما ایجاد یک نظام دینی در ایران پس از انقلاب 57، بسیاری از تعارضات رویاروی دستگاه فقهی شیعه و الزامات ملت - دولت را آشکار کرد.
بدین ترتیب، پرسش دیگری در برابر فقیهان قرار میگیرد و آن اینکه فرد مسلمانی که در یکی از ملت ـ دولتهای جهان اسلامی زندگی میکند، آیا باید خود را ملتزم به رعایت احکام فقهی بداند یا به مفاهیم مربوط به ملت - دولت متبوع خود پایبند باشد؟ ممکن است، برخی از فقیهان استدلال کنند که پذیرش دولت - ملت با همه تبعات و آثارش، عملا باعث عرفی شدن قوانین عمومی ومحدود شدن فقه به حوزه رفتار خصوصی «مؤمنان» خواهد شد."