Abstract:
مقالهای که پیش روی شماست در صدد بررسی حقوق و روابط کار با رویکردی خاص است:
رویکردی جامعه شناختی که بر آن است که باید مساله روابط کار را به طور همه جانبه
مورد مطالعه علمی , عینی و هنجارین قرارداد، تا بتوان به تنظیم کارآمدتر، سودمندتر،
بادوام تر و عادلانه تر این روابط دست یافت. پس از اشاره به مبانی، پیشینه تاریخی
و پیدایش و تحول حقوق کار در ایران، به تحلیل علمی و همه جانبه روابط کار
پرداختیم، تحلیلی که باید بر مطالعات روانشناسی اجتماعی، اقتصادی، جمعیت شناختی و
جامعه شناختی مبتنی باشد. آنگاه نمونهای از مطالعات جامعه شناختی را از ماکس وبر،
امیل دورکیم، کارل رنر و ژرژ گورویچ، که به تحلیل روابط و حقوق کار پرداختهاند،
نشان دادهایم. سرانجام، با بررسی انواع هنجارهای مطرح در قلمرو روابط کار، بر این
موضع تأکید کردهایم که مطالعات عینی و علمی کافی نیست و باید به اسناد و مدارک
مشتمل بر هنجارهای دینی، ملی، عرفی و قومی، و نیز بینالمللی توجه و مراجعه کرد.
نتیجهای که از این مطالعه به دست میآید, این است که اگر سه مضمون اصلی نظریههای
اجتماعی ـ حقوقی را یعنی اصل ارتباط و همبستگی حقوق و جامعه، اصل هماهنگی
دگرگونیهای اجتماعی و حقوقی, و اصل توجه مؤثر و واقعی به نقش عوامل فرا حقوقی
بپذیریم، ناگزیر باید روابط و حقوق کار» را در چشم اندازی گسترده و همه جانبه در
نظر گرفت و از فردگرایی و صورت گرایی افراطی دست کشیده، به آثار و پیامدهای قواعدی
که در این قلمرو وضع میکنیم، در سطح جامعه گروههای اجتماعی و جامعه بزرگ) نیز
بیندیشیم. سرانجام تلاش کردهایم نوعی رویکرد "پوزیتیویستی هنجارین" را در برابر
رویکرد "سنتی صورتگرا" تقویت کرده، موجه نماییم.
This article is seeking to study ‘labour relations and labour law’, with special approach, that is, a sociological approach that tend to study the problem of ‘labour relations’ in a multi-perspective standpoint, in order to regulate these relationships more sufficiently, with more reliability, and more adapted to standards of social justice. After foundations, historical background, especially emergence and evolution of labour law in Iran, we have dealt with the scientific and multi-perspective analysis of ‘labour relations’, that should be based on different studies, like social psychological, economic, demographic, and sociological. Then, we have made an overview of the theories of Max Weber, Emile Durkheim, Karl Renner, and George Gurvitch. Finally, considering various types of norms that relating to labour relations, we have emphasized on a methodological position: objective and scientific studies are not enough and we should attend and refer to the documents and reasons that including religious, national, customary and ethnic, and also international norms. The conclusion of this study is that if we accept three main themes of socio-legal theories (i.e. the principle of integration between law and society, the principle of the relationship between legal change and other aspects of social changes, and the principle of signification of the role of extra-legal factors), we should regard ‘the labour relations and labour law’ in a broad and all-embracing perspective, we do not tend to an unrestricted individualism or unlimited formalism, and we should think about the results and consequences (in social groups and in the society) of rules enacted in this area.
As a final result of this article, we try to justify a special kind of ‘normative-positivist’ approach, instead of a ‘traditional-formalist’ approach.
Machine summary:
"دلیل دیگر اهمیت این رشته، این است که در پیشینه حقوق کار ایران (مهر، ۱۳۵۰، ص۲۸ به بعد ؛ هاشمی ۱۳۷۰، ص ۳۷ـ ۵۸ و عراقی ۱۳۸۲، ص۶۵ ـ۸۰) فراز و نشیبهایی رخ نموده است، که این رشته حقوقی را به عنوان موضوعی شایسته و بایسته برای بررسی جامعهشناسی حقوق و به ویژه "جامعه شناسی معرفتهای حقوقی"[1]، ممتاز و متمایز میگرداند؛ عرصه کشمکش میان دیدگاههای بیشتر جزمی، صورتگرا و سنتی از یک سو و دیدگاههای اجتماعی، نوگرا و تحولگرا از سوی دیگر؛ چالشی میان تفکری که خود را پاسدار ارزشهای مذهبی، اخلاقی و حقوقی میداند و اندیشهای که پیوسته در نظر گرفتن نیازهای نوین اجتماعی و اقتصادی و برآوردن آنها را امری بایسته و گریز ناپذیر میانگارد.
اکنون به جهت اهمیت موضوع شناسی در بررسیهای حقوقی که معمولا در حقوق سنتی و حتی نوین ایران از آن غفلت میشود، یا به حد کافی به آن توجه نمیشود، به برخی از مهمترین ویژگیهای حقوق و روابط کار اشاره میکنیم: 2ـ1ـ جنبه حمایتی حقوق کار آیا مساوی انگاشتن دو طرف قرارداد، یک واقع گرایی است یا واقعیت این است که دو طرف رابط کار، یکسان نیستند و اگر کارفرمایان را به رعایت برخی از شرایط و شروط الزام نکنند، قرارداد هایی با شرایط و شروط ستم آلود با کارگران خواهند بست و در محنت و سیه روزی را بر آنان خواهند گشود ؟ آیا این نخستین بار است که در حقوق و نظامهای حقوقی به حمایت از طرف ضعیف یا ستمدیده یک قرارداد خصوصی، شروطی الزامی میشود؟ آیا کراهت تلقی رکبان، منع ربا، منع احتکار مایحتاج عمومی، قلع شجرة سمرة بن جندب، ممنوعیت شرط نامشروع در معامله، عدم نفوذ تصرفات مریض در مرض مشرف به موت و محدودیت حق وصیت تملیکی به ثلث مال موصی و صدها مانند آن، مصداقهایی از دخالت قانونگذار در روابط حقوق خصوصی نیست؟ پس آنچه مهم است، اثبات آن مصلحت و ضرورت و هدف اساسی است.
35- Konefsky, Samuel; “Oliver Wendell Holmes”; in: International Encyclopedia of Social Sciences, The Macmillan Company and The New York , Free Press, Vol. 6, 1968."