Abstract:
زندگی گالیله نمایشنامه است از برتولت برشت.او در این نمایشنامه تلاش میکند تا زندگی نابغهای را در قرون 16 و 17 میلادی به تصویر بکشد و به اینگونه،نقش اراده و شخصیت دانشمندان و روشنفکران و نیز ناتوانی و سازش در برابر نهادهای اجتتماعی را در تاریخ معاصر،به زیر ذرهبین نقد ببرد؛تلاشی که نخبگان ضد فاشیستی معاصر دیگری همچون هاینریش مان،توما مان،لیون فویشت وانگر،فردینانت بروکر و فریدریش ولف نیز به شیوههای مختلف به آن پداخته بودند و در آن توفیقی نیافتند.در این زمینه برشت قصد دارد در نمایشنامهاش با مطرح نمودن واکنش گالیله در برابر یکی از نهادهای اجتماعی عصر خویش،یعنی کلیسا،به حکومت فاشیستی هیتلر و برخورد تند آنان با محققان مخالف اشاره کند و برای رسیدن به مقصود خویش،شخصیت گالیله را به عنوان نماد فرهیختگان انتخاب میکند و او را به صورتی معرفی میکند که تا حد ممکن حامل تضادها و تناقضات معمول در انسان فرهیخته باشد،شخصیتی که نه سیاه سیاه و نه سفید سفید،بلکه خاکستری است با همهء ضعفها و قوتها، یاسها و امیدها؛آیینهء شخصیتی که برشت خود را در آن میبیند.این مقاله سعی دارد با بررسی نمایشنامهء زندگی گالیله اثر برتولت برشت،به این پرسش پاسخ دهد که در یک جامعهء بسته با فرهیختگان چگونه رفتار میشود و نیز واکنش نخبگان به این رفتارها چگونه خواهد بود.ما در این مقاله به شیوهءاستقرایی،تمام مواردی را که گالیله به عنوان نماد فرهیختگان با آنها مواجه است مرور و در آخر نیز پیام نویسنده را در این باره بررسی میکنیم.
Machine summary:
"در این زمینه برشت قصد دارد در نمایشنامهاش با مطرح نمودن واکنش گالیله در برابر یکی از نهادهای اجتماعی عصر خویش،یعنی کلیسا،به حکومت فاشیستی هیتلر و برخورد تند آنان با محققان مخالف اشاره کند و برای رسیدن به مقصود خویش،شخصیت گالیله را به عنوان نماد فرهیختگان انتخاب میکند و او را به صورتی معرفی میکند که تا حد ممکن حامل تضادها و تناقضات معمول در انسان فرهیخته باشد،شخصیتی که نه سیاه سیاه و نه سفید سفید،بلکه خاکستری است با همهء ضعفها و قوتها، یاسها و امیدها؛آیینهء شخصیتی که برشت خود را در آن میبیند.
مطالعات و تحقیقات گالیله در علم فیزیک،نه تنها فرضیههای سابق این علم را دگرگون کرد،بلکه در نهایت درستی فرضیهء نیکولاس کپرنیک را در سلا 3451 مبنی بر اینکه کرهء زمین محور اصلی کیهان نیست و با دیگر سیارات حول خورشید در گردش است،به اثبات -------------- (1)-این اثر با عنوان تفنگهای ننه کارار به زبان پارسی ترجمه شده و نیز با همین عنوان به روی صحنه رفته است.
پس از وقوع حادثهء هیروشیما،برشت براین عقیده بود که بمب اتم،هم بهعنوان پدیدهای فنی و هم اجتماعی،حاصل بررسیها و تحقیقات برجستهء گالیله است که منجر به زیر پا گذاشتن ارزشهای انسانی و نابودی جوامع شده است،همین نکته دلیلی شد که برشت قهرمان داستان خود را که بنیانگذار روش تجربی در علوم نوین و بهگونهای سهیم در این جنایات است،به خاطر این شکست اجتماعی تبرئه نکند؛زیرا گالیله حتی با وجود تکذیب فرضیهء خود-که جز توطئهای ساده،علیه دادگاه تفتیش عقاید نبود-نتوانست حتی اندکی از سهم خود را در این جنایات کاهش دهد."