Abstract:
این گفتار به نقد و بررسی قسمت هایی از بخش دوم و سوم کتاب «مکتب در فرآیند تکامل» نوشته دکتر سید حسین مدرسی طباطبایی می پردازد. محورهای اصلی بحث چنین است: نقدهایی بر نوع برداشت نویسنده کتاب از نصوص روایی و تاریخی، استناد به پاره ای از رویدادهای جزئی و تعمیم آن به عنوان نظریه اکثر جامعه شیعی، کتاب کافی و اعتبار احادیث آن، ویژگی های امامان معصوم: به ویژه، نص بر امامت آن بزرگواران، تردیدهایی که پس از رحلت برخی امامان: رخ داد
Machine summary:
"اگر عدهای به امامت بنیعباس قائل بودهاند و مخالف آن را کافر میشمردند، آیا میتوان آنها را از غالیان شیعه به حساب آورد و گفت گروهی در مقابل آنان بودند که چنین اعتقادی نداشتند؟ مؤلف در قسمت دیگری (ص 77 به بعد) به اختلافات بین شیعیان و بین دو گروه اعتدالی و غالی در زمان ائمه اشاره میکند و اینکه گاهی این درگیریها منجر به حملات لفظی متقابل بین دو گروه میشد.
شیخ مفید در همانجا سه قول مختلف درباره علم ائمه نقل میکند و اینکه آیا آنها از روی علم غیب حکم میکنند یا از روی ظاهر؟ سپس میگوید: پذیرش هرکدام از این سه قول منع عقلی ندارد و برای هرکدام، اخباری در وجوب تصدیق آن رسیده است.
آیا اشتراک این اعتقاد بین شیعه و کیسانیه، دلیلی بر بطلان یا ساختگی بودن آن است؟ آیا به صرف مشترک بودن این عقیده میتوان نتیجه گرفت که شیعیان از کیسانیه تقلید کردند و مفهوم بداء را وارد عقاید خود کردند؟ ضمن اینکه مفهوم بداء توسط ائمه شیعه بیان شده است، نه توسط متکلمان شیعه؛ آنهم فقط برای حل کردن مسئله تغییر امامت اسماعیل.
مرحوم شیخ مفید در کتاب ارشاد خود در باب نص بر امامت امام هادی 7 میگوید که اخبار و روایات وارده در این باب بسیار است و شیعیان بر امامت ایشان اجماع کردهاند.
ایشان ادعا میکند که روایات مبنی بر عدم جمع امامت در دو برادر، در زمان فطحیه و علیه عقائد آنها صادر شده است؛ در حالی که اگر به منابع روایی رجوع کنیم، میبینیم که اینگونه روایات مربوط به قبل از فطحیه و در زمان امام باقر و امام صادق 8 بوده است."