Abstract:
جوامع بشری برای نیازها و توسعهی نهادهای خود در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تدابیر و برنامههایی دارند که الزاما باید شاخصههایی که اصلیترین آنها سازگاری با فطرت و سرشت انسانی است را مورد توجه قرار دهند.اخلاق و اقتصاد بهعنوان دو نیاز اساسی، از تأثیرگذارترین مقولهها در نهاد برنامهریزی هستند که پیشینهی تاریخی آنها به آفرینش انسان و هبوط حضرت آدم (میرسد.علم اقتصاد تا قبل از دورهی رنسانس (1453 میلادی) بهعنوان یک تفکر غالب، شامل آموزههای ارسطو، کلیسا و سایر ادیان میشد. این آموزهها نیز متأثر از علم اخلاق بود و شاهد تاریخی آن «آدام اسمیت»- اقتصاددان اسکاتلندی و استاد کرسی اخلاق دانشگاه گلاسکو- اجتمـاعی است و کتـاب مشهـور «اقتصادنا» را که نخستین تلاش عملی برای کشف و استخراج و تدوین نظام اقتصادی اسلام است، به رشتهی تحریر در آورد.
Machine summary:
تأثیر اخلاق در اقتصاد با آنکه گاهی به یک امر بدیهی تشبیه میشود، امّا تدوین پژوهشهای علمی و تأثیرگذار متضمّن دلایل وحیانی با استفاده از قرآن مجید و کتابهای آسمانی سایر ادیان و دلائل فلسفی و عقلانی شامل: تجربیات بشر و آزمونها و تحقیق های تئوریک، دلایل تاریخی و سرنوشت اقوام و دلایل روایی، کمک بسیار مهمی برای اثبات این موضوع برای گسترهی اندیشههای بشر خواهد بود.
این مقاله تلاش میکند تا اثبات نماید که توسعهی اقتصادی پایدار بدون تأثیرپذیری از اخلاق دست نیافتنی است و میکوشد با ارایهی یک افق تازه از موضوع «تأثیر اخلاق در اقتصاد»، آن را بهعنوان یک مقولهی مهم به همهی اقشار در جامعهی بینالملل بازشناساند تا در آینده بتوان از این مسیر نقبی بهسوی اقتصاد اسلامی باز کرد.
معرفتشناسی انسان از بُعد روحی که در ارتباط با مسایل اخلاقی است و بُعد جسمی که در ارتباط با مسایل اقتصادی است، این استدلال را تقویت میکند که برای تأثیرگذاری ارزشهای اخلاقی در اقتصاد، دلایل عقلانی وجود دارد.
در تاریخ اندیشهی اقتصادی نیز این ابهام برای عقلانیّت در حوزهی اقتصاد و اخلاق مطرح بوده که پاسخهای قانعکنندهای برای آن بیان شده است.
هرچند این تجربیات تاریخی و آزمون تأثیر ارزشهای اخلاقی در اقتصاد که در عمل اتفاق افتاده از طریق وحی اعلام گردیده است، احتمالاً برای غیرموحّدان قابل پذیرش نباشد، امّا تأیید تاریخنویسان و متخصّصین علوم زیستی را به همراه داشته و آثار تاریخی و فرهنگی بهجا مانده از آنان میتواند بهعنوان دلیلی در رتبهی دلایل عقلی- فلسفی قرار گیرد.