خاطرات من از عزاداری امام حسین علیه السلام News and reports!

"در یکی از محرم‌های سی چهل‌ سال پیش،سید نابینای روضه‌خوانی به‌ سیرجان آمد تا در ایام عاشورا بر منبر رود و برای مستمعان توشه‌ی آخرت و برای‌ خودش توشه‌ی سالی تهیه بیند،نابینای‌ روضه‌خوان که بین مردم به«سید کور» شهرت داشت،از دهن گرم و لحن گیرا و آواز خوشی بهره‌مند بود و به همین‌ مناسبت منبرش گرم و مریدانش بسیار شده بودند و این خطر بزرگی بود برای‌ منبر و مجلس دیگران. این دهکده همان‌طور که همه‌ی شما بحمد الله باخبرید فاحشه‌خانه‌ی شهر بندرعباس است و در کپرها و کلبه‌های آن فواحش زندگی‌ می‌کنند و مردم شهرهای مجاور برای‌ عیاشی و شهوت‌رانی بدان‌جا می‌روند، حوالی نیمه‌شب بود که به شقو رسیدیم‌ و خانم همسفر ما که به مقصد رسیده‌ بود پس از وداعی شهوت‌آلود با راننده‌ در برابر قهوه‌خانه‌ی دهکده از ماشین‌ پیاده شد و با فواحشی که به استقبالش‌ آمده بودند به روبوسی پرداخت،راننده‌ خداحافظی کرد و خواست حرکت کند که فاحشه‌ها راهش را بستند و اجازه‌ی‌ حرکت ندادند و خواستند که یک شب‌ میهمان آن‌ها باشد."