Abstract:
از حیث معرفتشناسی،شاید مهمترین دغدغهی دانشمندان علاقهمند به حیات دموکراتیک در چند سدهی اخیر یافتن مبنا و پایهای تزلزلناپذیر برای دموکراسی بوده است.تقریبا ویژگی اصلی تمام نظریههای توسعه را هیمن امر تشکیل میدهد.در این میان،یکی از برجستهترین این تلاشها از آن آنارشیسم نظری است.این مکتب فکری میکوشد با طرد انواع دستگاههای سلطه و سرکوب-به ویژه علم سالاری و تکنوکراسی-مبنایی واقعی برای یک جامعهی آزاد و دموکراتیک به وجود آورد.مقالهی حاضر میکوشد با تمرکز بر این تلاش فکری،به بررسی این موضوع و امکانپذیری آن بپردازد.
Machine summary:
"براساس دیدگاه هواداران مکتب آنارشیسم نظری یا معرفتشناختی،روششناسیهای موجود با غفلت از این موضوع و تحمیل مجموعهای از قواعد خشک و متصلب بر دانشمندان، نه تنها تصویر نادرستی از ماهیت علم ارائه میکنند،بلکه با ترسیم نقشی کاملا رفیع برای علم در جامعه،امکان ایجاد جامعهای آزاد،فارغ از ایدئولوژی و دموکراتیک را کمرنگ میسازند.
براساس همین موضوع،یعنی عدم برتری و تعالی علم بر سایر سنتها و بدین ترتیب فقدان وجود یک روش علمی عام،فایرابند بر جدایی علم و جامعه تاکید میورزد و معتقد است در یک دموکراسی حقیقی،همانطور که دین از دولت جدا است،علم نیز باید از دولت جدا باشد( 7-01:2891,dnebareyeF )و فایرابند،همان،383).
اما سوالی که در اینجا ممکن است مطرح شود این است که آیا باتوجه به دیدگاههای ضدعلم گرایانه و ضدعقل گرایانهی مکتب آنارشیسم نظری،دانشمندان شاغل در آن نیازی به دانش«علمی»احساس نمیکنند و طرد و نفی آن را در کانون توجه خود قرار میدهند؟متاسفانه،بسیاری از کسانی که درصدد ارزیابی دیدگاههای مکتب آنارشیسم و بهویژه متفکر برجستهی آن فایرابند برآمدهاند،به جای درک جهت و هدف این نوع از مباحث که عموما نیز معطوف به یک جامعهی آزاد و فارغ از هر نوع ایدئولوژی حتی علم میباشند،کوشیدهاند با استناد به عبارات و اصطلاحات ضد علم باورانهی این مکتب،تمام تلاشهای آن را بیمعنا و خالی از فایده جلوه دهند.
انتقادات و تلاشهای پیگیر شاگرد وفادار این مکتب،نه تنها سیمای جدید از ماهیت علم ارائه کرده و فضای متصلب و پوزیتیویستی حاکم بر تحقیقات علمی را به چالش طلبیده است،بلکه چشماندازی نوین را نیز نسبت به امر دموکراتیک و جامعهی آزاد گشوده است."