Abstract:
تعریف جرم با بهرهگیری از ویژگیهای مرتکبان آن میتواند تعریف جرم را مبهم یا پیچیده سازد.این مسأله در تعریف«جرم یقه سفیدها»توسط ساترلند مصداق دارد.تعریف او درمورد این دسته جرائم مبنی بر مجموعهای از خصوصیات مرتکبان به جای تبیین عمل ارتکابی و فرایندهای ارتکاب جرم متمرکز میشود.مفاهیم کلیدی این تعریف نظیر قابلیت احترام، برخورداری از موقعیت عالی و اجتماعی،سوءاستفاده از نفوذ،تشخیص و انطباق مصادیق مختلف جرم یقه سفیدها را با دشواریهایی مواجه میسازد.نویسنده این مقاله ضمن نقد مفهوم جرم«یقه سفیدها»،به تبیین این مفهوم با توجه به ویژگیهای عمل ارتکابی و فرایندهای ارتکاب آن میپردازد.در این راستا،بزهکاری یقه سفیدها به عنوان سوءاستفاده از اعتماد و سایر شرایط مربوط به آن تلقی شده و بررسی ساختار روابط کارگزاری به عنوان بستری مهم برای ارتکاب جرم یقه سفیدها مورد توجه قرار میگیرد.تعریف و مصادیق این جرم نیز تا حدودی در پرتو توسعهء مفهومی اعتماد و ماهیت اعمال منع شده از طریق هنجارهای مربوط به اعتماد روشن شده است.بر این اساس،تأکید شده است که امینها چگونه از رهگذر فریب،ترغیب و ...از آسیبپذیری ساختاری روابط امانی به نفع خود سوءاستفاده میکنند.
Machine summary:
"در این راستا،بزهکاری یقه سفیدها به عنوان سوءاستفاده از اعتماد و سایر شرایط مربوط به آن تلقی شده و بررسی ساختار روابط کارگزاری به عنوان بستری مهم برای ارتکاب جرم یقه سفیدها مورد توجه قرار میگیرد.
وی بدینسان تأکید میکند که در تعریف جرم یقه سفیدها باید ویژگیهای عمل ارتکابی را به عنوان سوءاستفاده از اعتماد و در راستای توسعهء مفهومی آن بررسی کرد.
ساترلند در پاراگرافی گذرا از ارائهء تعاریف مبتنی بر ویژگیهای مجرمان به سمت حکایات یا اطلاعات توصیف راجع به تخلفات خاصی حرکت کرده،و میگوید: «گونههای مختلف جرم یقه سفیدها در کسب و کار و مشاغل،اصولا شامل سوءاستفاده از اعتماد تفویض شده یا ضمنی است و بسیاری از آنان را میتوان در دو مقوله گنجاند:اول-تدلیس ارزش دارایی،و دوم-تزویر در استفادهء درست از قدرت[سوءاستفاده از قدرت].
اصیلها ممکن است قادر به انجام کامل این راهبردهای گوناگون کاهش خطر و اعمال کنترل قابل ملاحظه بر کارگزارانشان باشند،اما آنچه که اصیلها را تضعیف میکند روابط فزایندهء نامتقارن کارگزاری است (Coleman 1982,p.
76,Finn 1977) قواعد امانی یا مبتنی بر اعتماد مذکور دربارهء نقشهای مختلف کارگزاری که در جوامع پیچیده رو به افزایشاند رهنمودی اساسی فراهم نمیآورند (Stinchcombe 1986) درواقع،نکتهء مهم روابط مبتنی بر اعتماد به عنوان جایگزینی برای قرارداد آن است که باید کارگزاران در تعیین معیارها و اعمال خدمت خاصی مورد وثوق باشند.
روابط مبتنی بر اعتماد از طریق بررسی نحوهء توزیع فرصتها که در بطن خود به وسوسههای سوءاستفاده از آنها دامن میزنند،نوعی پیوند را بین هنجارهای شکلی عام که حاکی از تنظیم این فرصتها برای کاهش امکان موارد سوءاستفاده است،برقرار مینماید (Shapiro 1987,p."