ببری - Journal کلک Literature and art

"مثل‌ آن‌که ماسه‌زاری را از رد پایی پاک می‌کنند و پهنه صاف‌ و یک دست شده حالا و همیشه مال خودشان است و خودمانی‌اند و عین خیال‌شان هم نیست که تخم ماهی را برمی‌اندازند و قرار نیست و نبوده در دو کیلومتری ساحل‌ تور چشمه تنگ ترال کشیده شوند و اگر قرار بود ما خودمان‌ در قشم می‌توانستیم به لنج‌های میگوگیر جزیره مجوز بدهیم‌ و حالا سال‌ها بود نمی‌دادیم و فصل میگو فقط،آن هم در محدوده معلومی لنج‌های می‌توانستند چل بکشند کف دریا را شخم بزنند. تور که بالا می‌آمد اگر پر از میگو بود چیز زیادی نبود به دریا ریخته‌ شود و آن وقت مرغ‌ها طلب‌کار معطل می‌ماندند و شکم‌ گنده تور که روی عرشه از گره مخصوص زیرش باز می‌شد و هرچه بود،کم یا زیاد تو و روی چند تایی‌ سبد پلاستکی می‌ریخت می‌شد فهمید که آه از نهادشان‌ بلند شده و حالا باید بروند پی کارشان یا بیش‌تر تو را ماهی‌ریزه و خرچنگ و چند بچه کوسه هاج و واج پر کرده و کم و بیشی هم میگو سرتیز و گنتگ و اگر شانس آمده باشد میگویی که به بزرگی کف دست و کم رنگ."