Abstract:
اصطلاح قدمایی نام مستعار میگویند.در پسووآ این دگرنامها فقط نامهایی خشک و خالی نبودهاند،یا نامهایی از سر فریب سانسور برای گریز از هویت واقعی نویسنده،یا از بیم جان یا ترس تکفیر و دستآویزهایی از این نوع.بلکه هرکدام از این نامها،زندگینامه،ماجراها و باورهای خاص خودشان را داشتهاند و حتا پسووآ به نام آنها کتاب هم نوشته و منتشر کرده.حتا بسیاری از این نامها بعدها در صندوقچهی معروفاش که دههها پس از مرگاش پیدا شد،آشکار شدهاند و آثار متعلق به هرکدام از آنها هم به تدریج منتشر شدهاند.مجموعهی حاضر دفتری است گزیده از آثار و اندیشههای خود او و دگرنامهای وی:پسووآی عاشق از زبان دگرنامهای وی،چند نامههای عاشقانه،گفتاری در معرفی نامهای گوناگون پسووآ و سرگذشتشان.چند شعر از دورههای مختلف کاری پسووآ و دگرنامهایاش،و گزینهی دویست گزین گویه از نوشتهها و تاملات پسووآ از کتاب عظیمی به نام«کتاب بیقراری»که عمیقترین کتاب قرن شناخته شده است.این کتاب و چندین اثر دیگر را آنتونیو تابوکی با علاقه و شیفتگی بیپایان از پرتقالی به ایتالیایی ترجمه کرده و بر هرکدام از بخشهایش یادداشتی ضمیمه کرده است. آنتونیو تابوکی،نویسندهی شهیر ایتالیایی است که در ایران با رمانهای وی آشنا هستیم.او پسووآشناس بزرگی هم هست،شاید بشود گفت بزرگترین پسووآشناس خارجی،که خود به تناوب در پرتقال و ایتالیا زندگی میکند.با زنی پرتقالی ازدواج کرده و به کار در دانشگاه مشغول است. بیشترین و مفصلترین معرفی از پسووآ و کارش به زودی در مقدمهی مفصل اثری به نام «فاووست»سرودهی فرناندو پسووآ میخوانید که شعری است فلسفی و مفصل در نقیضهی فاووست گوته.یا به نوشتهی خود پسووآ،«یک تراژدی انفسی/سوبژکتیو»این اثر را نگارنده با علی عبد اللهی از زبانهای ایتالیایی و آلمانی به فارسی برگرداندهاند و به زودی از سوی نشر نگاه معاصر منتشر میشود.نمایشهای«بانکدار آنارشیست و دریانورد»نیز به همین قلم از وی منتشر میشود. مجموعهی حاضر که در چند بخش تقدیم خوانندگان مجلهی رودکی میشود نوشتههای پراکندهی فرناندو پسووآ،شاعر بزرگ پرتقالی و یکی از بزرگترین شاعران روزگار ما در قرن بیستم است. پسووآ شاعر،نمایشنامهنویس و نثرپرداز و به تعبیر غیرنظاممند و کلاسیک آن،فیلسوف بزرگی (به تصویر صفحه مراجعه شود) است.اهمیت او در عمق آثار او و چند لایه بودن آنهاست.او در کنار اسم واقعی خودش،نامها، یا دگرنامهایی هم برساخته،با آنها زیسته و از زبان آنها شعر سروده است.دگرنام را در
Machine summary:
"چرا که به ما القا میکنند که پسووآ به کسی دیگر ارجاع داده، و در واقع خودش بوده که ماجرایی عاشقانه را زیسته و نامههای عاشقانه را به دوشیزه افلیا کوایرز، که از قضا او هم کارمند شرکتهای صادرات واردات لیسبون سالهای 0291 بوده،نوشته است.
» فرناندو پسووآ عاشق چه چیزی از خود در افلیا است(یا حدس میزند باشد)؟عاشق بچهیی است که اوست،و آیا این طفولیت اضطراری اوست که از سانسور من برتر او رهایی مییابد و در عین بیحیایی عریان میشود؟به چه معنی است لکنت بچگانه،آرزوی نوازشهای عاطفی مادر،هوس آغوش مادر،حسادت-دلتنگی دنیایی که در آن قضاوت واقعیت به بالغان واگذار شده است.
و دیگر اینکه چرا باید از پسووآی انسان صحبت کرد؟کسی که در اینجا بازی میکند،هرچند ناماش مثل اوست(یا اینکه خود اوست)،یکی از چند شخصیت جانشین اوست و یک«بدل»بدل،بیش از همیشه شخصیت خودش است،پسووآی چند نامی که نامههای عاشقانه را روی میز قهوهخانههای قدیمی لیسبون مینویسد و زندگی را در ادبیات تجربه میکند:مثل دکامپوش،ریش،کاایرو،و دیگر دونامیها،همان زندگی را از سر میگذراند که جوهر زندگی است.
اما همواره این مسئله جای سوال دارد و این ابهام باقی میماند که چرا پسووآ از میان سه نام مشهورتری که داشت،قرعه به نام آلوارو دکامپوش درآمد تا در داستان عاشقانهی فرناندو شرکت کند.
در نامهی شمارهی 53 جایی که فرناندو با افلیا درد دل میکند و میگوید در نظر دارد خود را در یک کلینیک روان درمانی بستری کند،تا بتواند در برابر موج سیاهی که بر مغز محکوم او گذشته، فایق آید و درمانی بیابد و با یک جملهی ترحمبرانگیز و شوخیوار میخواهد یک مسئلهی وخیم و تشویشبرانگیز را کوچک جلوه دهد."