Abstract:
هدف از این پژوهش مقایسه باورهای دانشجویان سالهای اول تا چهارم دوره کارشناسی درباره ساده بودن دانش،قطعیت دانش،ذاتی تلقی کردن توانایی یادیگیری و سریع دانستن فرایند یادگیری است.لذا،به منظور گردآوری دادهها درباره چهار باور کلی دانشجویان در زمینه ماهیت علم و یادگیری در یک مقطع از زمان از روش پیمایشی به شیوه مقطعی به عنوان روش مرجح استفاده شده است.کلیه دانشجویان دختر و پسر مشغول به تحصیل در گروههای آموزشی علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 84-1383 جامعه آماری مورد نظر را تشکیل دادهاند.حجم نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 305 نفر میباشد.به منظور گردآوری دادههای مورد نیاز از پرسشنامه باورهای معرفتشناختی شومر(1993)استفاده شده است.تحلیل دادههای به دست آمده نشان میدهد که بین اعتقاد دانشجویان سالهای اول،دوم،سوم و چهارم راجع به ساده بودن، مطلق بودن،سریع بودن و ذاتی بودن دانش تفاوت معناداری وجود ندارد.همچنین بین باورهای معرفتشناختی دانشجویان بر حسب جنسیت و تأهل تفاوت معناداری وجود ندارد.در عین حال بین باورهای معرفتشناختی دانشجویان بر حسب رشته تحصیلی تفاوت معنادار است.به بیان دیگر،بین باورهای معرفتشناختی دانشجویان رشته الهیات و تربیت بدنی با دانشجویان رشتههای علوم تربیتی،ادبیات،و علوم اداری و اقتصادی تفاوت معناداری وجود دارد.
Machine summary:
"شومر و کارلوت در 5991 طی انجام پژوهشی در زمینه باورهای معرفتشناختی 96 نفر از دانشجویان سال اول به این نتیجه دست یافتند که بین باورهای معرفتشناسی دانشجویان سال اول و سال آخر تفاوت اساسی وجود دارد و این تفاوت ناشی از یادگیری و تحصیل است.
شومر،کریستی و گاینا (Christy and Gianna) در 7991 در بررسی باورهای معرفتشناسی دانشآموزان سال اول تا آخر دبیرستانی به نتایج مشابهی بدین شرح دست یافتند؛همچنانکه دانشآموزان به سالهای آخر تحصیل نزدیک میشوند،باورهای آنها از سطح ثابت بودن توانایی یادگیری،ساده بودن دانش،یادگیری سریع و قطعی بودن دانش و به طور کلی،نسبت به ماهیت دانش و دانستن دستخوش تحول شده است[11].
باورهای معرفتشناختی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بر حسب سال تحصیلی اطلاعات به دست آمده در جدول 5 و 6 نشان میدهد که بین باورهای معرفتشناسی دانشجویان رشتههای مختلف علوم انسانی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتایج مربوط به آزمون تعقیبی (LSD) باورهای معرفتشناختی دانشجویان بر حسب رشته تحصیلی (به تصویر صفحه مراجعه شود) دلیل این امر را احتمالا میتوان به سبب ماهیت دروس و روشهای آموزشی این رشتهها که اساسا مبتنی بر حفظ و انتقال صرف آثار و مواریث گذشتگان در الهیات و یا مهارتهای عینی در تربیت بدنی از طریق روشهای آموزش سنتی و نیز سخنرانی قلمداد کرد.
این در حالی است که کارلوت[92]با بیان این که بین باورهای معرفتشناختی دانشجویان سالهای اول و آخر تفاوت معناداری وجود دارد،اذعان دارند که این تفاوت ناشی از یادگیری و تحصیل است و به تعبیر دیگر،تحصیل دانش بر مفروضات معرفت-شناختی فرد تأثیر مستقیم دارد."