Abstract:
سال 1999 میلادی با دویست و پنجاهمین زاد روز یوهان ولفگانگفون گوته،شاعر و نمایشنامهنویس بزرگ آلمانی مقارن بود که نمایندهء برجستهء ادبیات کلاسیک کشور خود است و بسیاری از آثارش به عرصهء ادبیات جهانی درآمده است.مقالهء حاضر از این فرصت بهره جسته و به معرفی دیوان غربی-شرقی این شاعر نامدار میپردازد.دلیل انتخاب این اثر برای تشریح آن است که گوته اندیشه و احساس نهفته در فصول این کتاب را ملهلم و مدیون شاعران ایرانی،خاصه حافظ است.
Machine summary:
"در چهارچوب شرقشناسی در اروپای عصر روشنگری میتوان از بسیاری آدمها و آثار دیگر نیز یاد کرد که گوته در طلب دانش به آن رجوع کرده است،ولی برای پرهیز از درازی کلام به همین بسنده میکنیم و صرفا محض تأکید بر ارزشی که وی به تاریخ و تاریخ پژوهی میداده است،شاهد مثالی را از دفتر رنج نامه دیوانش میآوریم،آنجا که هشدار میدهد: آنکه نتواند از سه هزار سال تاریخ حسابی با خود پس بدهد در تاریکی،بدون هیچ تمیزی گرفتار امروز خویش میماند گوته،دیوان،دفتر رنج نامه،شعر سیزدهم) از همین دیدگاه،یعنی با نظر به وسعت اندیشه و دانش گوته،خوب است محض پرهیز از ایجاد تصوری غلط،تصریح شود که دیوان غربی-شرقی صرفا اقتدا به حافظ و ستایش سطحی از وی نیست.
از این دیدگاه توصیف گوته از جامعه کهن پدرسالاری برخلاف آن معنای منفی که امروزه در عرف سیاسی از این واژه مستفاد میشود،با نگرش حافظ همسویی نشان میدهد که میگوید: حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عشق است کسی این آستان بوسد که جان در آستین دارد بدیهی است که تأکید این اندیشمندان بر رجحان عشق بر عقل به معنای خرد ستیزی نیست، بلکه در حوزهء شعر و عرفان اسلامی که شاید بیتأثیر از اندیشهء نو افلاطونی نباشد،گوشزد این مشکل است که محک چوبین عقل،به تعبیر آنان،اگر که حساب خود را از طبع انسانی که در دل او خانه دارد و در عشق تجلی مییابد،جدا کند و همه چیز را از منظر سود و زیان خویش ببیند و بسنجد،آدمی را از معصومیت کودکوار او به در میآورد و به راه پر سنگلاخ منفعت جوئی شخصی میکشاند،چندان که وی را،باز به گفتهء حافظ،از درک"مقصود از کارگاه هستی"و رسیدن به معنای خدائی وجود،باز میدارد."