Abstract:
راهبرد نظری این مقاله، با تدوین مفاهیم اصلی مدلهای رقیب فروپاشی دولت در سطحی
انتزاعیتر، سعی دارد این مدلها را در یکدیگر ادغام کند. مدل جمعیتی برگرفته شده
از کار گلدستون، بر این نکته تأکید دارد که وقتی نهادهای اقتصادی و سیاسی، خیلی خشک
و متصلب باشند، رشد سریع جمعیت میتواند فروپاشی دولت را موجب شود. مدل جغرافیای
سیاسی برگرفته شده از کارهای اسکاچپل و کالینز، استدلال میکند که در صورت ضعف شدید
دولت و غیرمولد بودن اقتصاد، شرایط وخیم جغرافیای سیاسی میتواند فروپاشی دولت را
موجب شود. مدلهای رقیب فروپاشی دولت، به عنوان مسیرهای جایگزین و در تعامل با
یکدیگر، مفهومسازی شدهاند، به گونهای که تغییر فشار جمعیت و شرایط جغرافیای
سیاسی، بسته به میزان قدرت دولت و قدرت تولید، ممکن است میل به انسجام یا از هم
پاشیدگی ایجاد کنند. مدلی که چهار بعد قدرت دولت ـ اقتصادی، نظامی، سیاسی و
اجرایی ـ را تشریح میکند، به این منظور ساخته شده است تا مفهومسازیهای متعدد از
دولت در ادبیات مربوط به فروپاشی دولت را در یکدیگر ادغام کند. همچنین، مسیر سوم
این مدل معتقد است، رشد سریع بازار، در صورتیکه قدرت دولت خیلی کم باشد، میتواند
میل به از هم پاشیدگی ایجاد کند. مدل ترکیبی، امکان درک این معنا را به ما میدهد
که وقتی میل به انسجام / از هم پاشیدگی توسط یک مسیر ایجاد شود، ممکن است با مسیر
دیگر، تشدید یا تضعیف گردد.
Machine summary:
"student, Department of Sociology The College of New Jersey Shahid Beheshti University Abstract A theoretical strategy is proposed to integrate competing models of state breakdown by conceptualizing key concepts in these models at a more abstract level.
مسیر جغرافیای سیاسی از هم پاشیدگی سرزمین، شامل تعامل میان شرایط متغیر جغرافیای سیاسی، قدرت دولت و توان تولید اقتصادی میشود که در نمودار شمارة 1، با پیکانهای ضخیم خط چین نشان داده شده است.
وقتی دولتی بر اساس مقیاس گفته شده در مدل قدرت دولت، قدرتمند باشد، یا وقتی نرخ رشد قدرت یک دولت برای پذیرش اثر این تغییرات، کافی باشد، نه تغییرات سریع جمعیتی و نه شرایط جغرافیای سیاسی، درجة از هم پاشیدگی سرزمین را خیلی افزایش نخواهد داد.
مقالة کالینز (1990) دربارة نیروی بازار، به عنوان موتور تغییرات تاریخی، این اندیشه را طرح میکند که رشد سریع بازار مانند فشار جمعیت و شرایط جغرافیای سیاسی، میتواند عامل دیگر فروپاشی سرزمین باشد.
مدل یکپارچة از هم پاشیدگی سرزمین از لحاظ نظری، هر یک از این سه مسیر ـ فشار جمعیت در حال رشد، شرایط وخیم جغرافیای سیاسی و رشد سریع بازار ـ وقتی با نرخهای در حال کاهش، پایین، یا درحال افزایش اما کند رشد تولید و قدرت دولت در تعامل باشد، مستقل از مسیرهای دیگر میتواند موجب فروپاشی دولت شود.
همچنین شرایط وخیم جغرافیای سیاسی، وقتی با دولتی ضعیف و اقتصادی غیرمولد همراه شود احتمال دارد درجة از هم پاشیدگی سرزمین را بالا ببرد (این مسیر با پیکانهای خط چین در نمودار شمارة 2 نشان داده شده است)."