Abstract:
طرح مساله: مقاله حاضر پس از ارایه ملاحظات و رویکردهای نظری مختلف به شهروندی، در پی تبیین این مساله بوده است که شهروندی و فرهنگ شهروندی حاصل تعهد، مسوولیت پذیری و معاونت عناصر و عرصه های مختلف جامعه می باشد. برای هر کدام از عرصه های مختلف جامعه یک نمونه آرمانی (حاکمیت خوبی، سازمان کارا و شهروند فعال) فرض شده، که به عنوان عوامل دخیل در ایجاد و حفظ فرهنگ شهروندی در نظر گرفته شده است.
روش: روش مطالعه در این مقاله کتابخانه ای و مطالعه اسنادی می باشد.
یافته ها: به طور کلی می توان گفت که شهروندی و فرهنگ شهروندی محصول و محمل تعهد و مسوول بودن عناصر مختلف جامعه می باشد و برای تحقق آن نیازمند یک حرکت دو سویه هستیم، یکی از بالا به پایین، که همان فرصت دهی و مشارکت جویی ساختار کلان می باشد، و دیگری حرکت از پایین به بالا که همان مشارکت و فعالیت اجتماعی شهروندان برای حضور در عرصه های مختلف جامعه، به ویژه عرصه عمومی است.
نتایج: نقش شهروندان و انجام تعهدات شهروندی در توسعه فرهنگ شهروندی بسیار حایز اهمیت است زیرا که شهروندان عناصر شناور و پویای جامعه محسوب می شوند و در عرصه های مختلف جامعه حضور دارند.
Machine summary:
"برای هرکدام از عرصههای مختلف جامعه یک نمونۀ آرمانی (حاکمیت خوب،سازمان کارا و شهروند فعال)فرض شده،که به عنوان عوامل دخیل در ایجاد و حفظ فرهنگ شهروندی در نظر گرفته شده است.
یافتهها:بهطور کلی میتوان گفت که شهروندی و فرهنگ شهروندی محصول و محمل تعهد و مسئول بودن عناصر مختلف جامعه میباشد و برای تحقق آن نیازمند یک حرکت دوسویه هستیم،یکی از بالا به پایین،که همان فرصتدهی و مشارکتجویی ساختار کلان میباشد،و دیگری حرکت از پایین به بالا که همان مشارکت و فعالیت اجتماعی شهروندان برای حضور در عرصههای مختلف جامعه،بهویژه عرصۀ عمومی است.
oohay@hsavais-ainimetaf< &%02605EFRG026G% مقدمه حوزههای مختلف جامعه در شکلگیری و پایداری فرهنگ شهروندی دخالت دارند؛به ویژه مفهومی از شهروندی که مطلوب نظر صاحبنظران(همچنین مقصود این مقاله)است مانند شهروندی فعال و نه منفعل،شهروندی عرصۀ عمومی و نه خصوصی،شهروندی همگانی و نه خاصگرا،شهروندی از پایین و نه از بالا و به عبارت دیگر،شهروند خوب و مسئول.
فرهنگ شهروندی از عوامل متعدد تاریخی،اجتماعی و سیاسی تأثیر میپذیرد اما برای شکلگیری فرهنگ شهروندی نیاز به سه عنصر آرمانی است که یکی شهروند فعال(در عرصۀ خصوصی)،دیگری سازمان کارآ و اثربخش(در عرصۀ عمومی)و سوم حاکمیت خوب(در عرصۀ دولت)میباشد.
چنانچه شهروندان،شهروندان فعال و مسئولی باشند،میتوان تصور کرد که آنها نیز ساختار را متحول ساخته و بهعنوان مثال دولت را هرچه بیشتر به سمت حاکمیت خوب سوق میدهند و در نهایت توسعۀ فرهنگ شهروندی محملی برای این سه عرصه و بازتولید آنها میشود."