Abstract:
در این مقاله سعی شده است،رموز صمیمیت و یکرنگی در شعر آینه1وار زندهیاد قیصر امینپور جستوجو و کشف شود.
Machine summary:
"حرفی است عامیانه که میگوید: تقدیر هرکسی را/از پیش،روی لوح جبینش نوشتهاند/ بگذار عامیانه بیندیشیم(آینههای ناگهان:211) استفاده از ضرب المثل و کنایه از دل کنده دود اگر برخاست آتش از تو،شرارهها با تو (گلها همه آفتابگردانند:99) سوخت دست و بال ما از این همه کاسههای داغتر از آتشها(دستور زبان عشق:95) یک عمر دویدیم و لب چشمه رسیدیم خشکید و به یک جرعه چشیدن نرسیدیم (گلها همه آفتابگردانند) کی میشود روشن به رویت چشم من کی؟ وقت گل نی بود هنگام رسیدن(دستور زبان عشق:37) دهانم شد از بوی نام تو لبریز به هرکس که گل گفتم و گل شنیدم(گلها همه آفتابگردانند:801) استفاده از ضرب المثل و کنایه و حتی باورهای عامیانه در دفترهای اول شعر قیصر امینپور،مثل تنفس صبح و آینههای ناگهان،کمتر است.
همانطورکه خود بارها در کلاس درس گفته بود که در ابتدا شعرش همه جنگ بوده و پیامدهای آن و روحیهای حماسی داشته،اما بعد که به سراغ شعر عاشقانه آمده،دل خود را بیدست و پا و قلم خود را ناآشنا با این وادی یافته است: ای شما:/ای تمام عاشقان هرکجا!/از شما سؤال میکنم:/نام یک نفر غریبه را/در شمار نامهایتان اضافه میکنید؟(آینههای ناگهان:93) اما در دفترهای بعدی،مثل گلها همه آفتابگردانند و دستور زبان عشق،به واژگان و صرف و نحو و حتی به وزن خاصی دست یافته است.
از من گذشت/اما دلم هنوز با لهجهی محلی خود حرف میزند/با لهجهی محلی مردم/با لهجهی فصیح گل و گندم(آینههای ناگهان:511) به گفتهی محمد حقوقی در کتاب ادبیات امروز ایران،یکی از ویژگیهای غزل بعد از انقلاب«توجه به زبان متداول مردمی»است که این نکته در شعر قیصر امینپور پررنگتر از دیگران دیده میشود."