Abstract:
رشته های مختلف دانشگاهی، اجتماعات متفاوتی هستند که هر کدام مانند یک قبیله قلمرو ها، مرز های خاص، هنجار ها و فرهنگ خاص خود را دارند. بر همین اساس بچر به توصیف فرهنگ رشته ای علوم مختلف می پردازد. به عقیده وی علوم محض از نظر فرهنگی رقابتی ، از نظر سیاسی به خوبی سازمان یافته، دارای میزان انتشار بالا، و وظیفه محور هستند، در حالیکه علوم اجتماعی کاربردی از نظر علمی کارکرد گرا، فایده گرا ، مرتبط با ارتقای رفتار ها، از نظر فرهنگی ناظر به بیرون، دارای موقعیت نامعین، انتشارات دارای مخاطبان محدود ، و قدرت محور هستند. در این مطالعه با در نظر گرفتن این دیدگاه هنجار های دانشجویان کارشناسی ارشد دو رشته علمی مختلف (علوم تربیتی به عنوان یک حوزه میان رشته ای و ریاضی به عنوان یک حوزه محض) در انتخاب استاد راهنما مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحقیق پدیدار شناسی صورت گرفته و ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده است. به منظور دستیابی به داده های مورد نظر، تعداد 16 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی و 9 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد رشته ریاضی یکی از دانشگاههای تهران با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و داده های حاصل از ایشان با روش کد گذاری داده های روایی تحلیل شده اند. نتایج حاصل نشان می دهند که معیار های مورد نظر دانشجویان رشته علوم تربیتی در انتخاب استاد راهنما عبارت است از: ویژگی های رفتاری استادان، موقعیت استادان، معیار های آکادمیک، معیار های غیر آکادمیک، میزان حمایت احتمالی، و محدودیت ها . از سوی دیگر دانشجویان رشته ریاضی معیار های نسبتا متفاوت دیگری را به شرح ذیل، در انتخاب استاد راهنما مد نظر قرار می دهند: سبک نظارت پژوهشی، ویژگی های علمی اساتید، ویژگیهای شخصیتی اساتید، معیار های غیر آکادمیک، محدودیت. بررسی تطبیقی نتایج حاصله در چارچوب رویکرد گشتالتی نشان می دهد که دانشجویان رشته ریاضی بیشتر تحت تاثیر شکل (جنبه های علمی پروژه پایان نامه) و دانشجویان علوم تربیتی تحت تاثیر زمینه (مصلحت اندیشی و روابط) اساتید خود را بر می گزینند.
Machine summary:
"در این مطالعه با در نظر گرفتن این دیدگاه هنجارهای دانشجویان کارشناسی ارشد دو رشته علمی مختلف(علوم تربیتی به عنوان یک حوزۀ میانرشتهای و ریاضی به عنوان یک حوزه محض)در انتخاب استاد راهنما مورد بررسی قرار گرفته است.
در مطالعۀ حاضر با علم به این موضوع تلاش شده تا هنجارهایی که دانشجویان کارشناسی ارشد دو رشته علمی(علوم تربیتی به عنوان یک حوزۀ میانرشتهای1و ریاضی به عنوان یک حوزه محض)در انتخاب استاد راهنما مد نظر قرار میدهند مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد تا گامی هرچند کوچک در جهت شناسایی بخش کوچکی از فرهنگ دانشگاهی ایران برداشته شود.
با توجه به آنچه که گفته شد،موارد ذیل جهت بهبود وضعیت فعلی پیشنهاد میگردند: -دستور العملهای مربوط به انتخاب استاد راهنما به طور شفاف تدوین شده و توسط دانشگاه رعایت شود؛ -امکان انتخاب استاد راهنمای خارج از دانشگاه و استادان بازنشسته برای دانشجویان فراهم شود؛ -استادان،حیطههای مورد علاقه خویش را به طور واضح و روشن به اطلاع دانشجویان برسانند؛ -حیطه اختیارات و وظایف استاد راهنما در ارتباط با دانشجویان و در جلسۀ دفاع به طور مشخص تدوین و بیان شود؛ -جلسات توجیهی برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی برگزار شود و معیارهایی که میتوانند موجب یک انتخاب خوب و عاقلانه شوند برای آنها بیان شوند؛ -جلساتی به منظور آشنایی بیشتر اعضای هیئت علمی و دانشجویان با علایق و روحیات یکدیگر،به طور مداوم برگزار شود؛ -شبکههای ارتباطی مناسبی بین فارغ التحصیلان ممتاز و موفق و دانشجویانی که در شرف انتخاب استاد راهنما قرار دارند برقرار شود؛ -معیارها مربوط به انسان آکادمیک با توجه به شرایط فرهنگی و مذهبی کشور و معیارهای جهانی برای دانشگاههای ایران تدوین و ابلاغ شوند."