Abstract:
در تعریف سنتی، اخلاق به ملکه نفسانی که منشا صدور فعل است، تحلیل می گردد. تحلیل جدید اخلاق را، الگوی رفتار ارتباطی مبتنی بر رعایت حقوق طرف ارتباط می داند. این تعاریف از جهاتی شباهت دارند: هر نسبت به اخذ خوبی و بدی در تعریف، لابشرط است. التزام به پایداری اخلاق و اختیاری بودن و ذومراتب شمردن آن، از دیگر مشابهات است. در مواضع اختلاف این تعاریف، تعریف سنتی، اخلاق را به صفات درونی و تعریف جدید به صفات بیرونی می کشاند. تحلیل جدید برخلاف تحلیل سنتی، محمول چندموضعی بودن اخلاق را می نمایاند. در تعریف سنتی، «ملکه» علت صدور فعل اخلاقی است که جامع نگری را برخلاف تعریف جدید از بین می برد.
Theoretical studies and actual usage of morality lies in our conception of morality. This paper has centered on the definition of morality in a comparative method. The word akhlaq، morality، has different meanings. In this paper، by the word is meant the characteristics of human behavior. It had been traditionally known as an actually rooted ability of human soul of which moral behavior originates. Nowadays، however، it has been regarded as a behavior example for communication founded on human rights. The views، both، have known the definition of morality unconditioned with regard to goodness and badness. Moreover، stability، freedom and gradation of morality have been accepted in both. They، however، differ in some aspects; the traditional knows morality as inner quality، while the modern as outer. The latter، contrary to the former، shows the numerous subjectivity of morality. In the traditional definition، mentally rooted characteristics have been known as the origin of moral behavior. Inserting the cause in definition، makes principles unconditioned and، contrary to modern definition، omits view`s state of being comprehensive.
Machine summary:
خواجهنصیر الدین طوسی(قرن هفتم)اخلاق را چنین تعریف میکند: &%01005QKPG010G% خلق ملکهای بود نفس را مقتضی سهولت صدور فعلی ازو،بیاحتیاج به فکری ورؤیتی.
سید عبد الله شبر(قرن دوازده)در تعریف خلق میگوید: خلق انسان همان هیئت و قیافه ثابت نفسانی انسانی است که به سهولت و بدونتفکر باعث صدور افعال انسان میشود.
(ابن عدی،1365:47) تعریف اخلاق به الگوی رفتاری نیز نسبت به اخذ خوبی و بدی،لابشرط است: رفتارهای ارتباطی به خوب و بد متصف میشود؛یعن آنها یا اخلاقی وفضیلتآمیزند و یا غیر اخلاقی و رذیلتآمیز.
(شبر،1364:35)در تعریف اخلاق به الگوی رفتاری نیز ملاک افراد به فضیلت و رذیلت،رفتارهایپایدار آنان است که به دلیل فراوانی و دوام،در شخص نهادینه شده و بخشی از شخصیت اومیگردد.
در این تعاریف،از فضیلتبه عنوان فعل اخلاقی و از رذیلت نیز به عنئان ضد اخلاق بحث شده است.
(فرامرز قراملکی،1382:134) حال آنکه در تعریف قدما،خلق به ملکه و حالات نفسانی تحلیل شده که منشأ رفتار است،بنابراین اخلاق نسبت به تمامی فضایل و رذایل در مراتب گوناگون،لابشرط است.
برداشت نادرست از معناو مفهوم این واژه افزون بر آنکه یکی از عوامل عقبافتادگی جوامع اسلامی است،کجاندیشاننیز کوشیدهاند تا معنای آن را واژگون نشان دهند؛بدین بیان که برخی گمان میکنند وقتیانسان در تمامی امور از جمله در امور معیشتی خود به خداوند توکل نماید،کارش سامان مییابدو مشکلاتش برطرف خواهد شد،ازاینرو چرا خود را به زحمت افکند و رنج کار و تلاش رامتحمل شود؟همچنان که آیاتی از قرآن بر این مسئله دلالت دارد:«هر که(در هر امر)به خداتوکل کند،خدا او را کفایت خواهد کرد»(طلاق3/)در برخی از احادیث نیز نقل شده که اگربه خداوند توکل نمایید،خداوند روزی شما را تضمین میکند،همانگونه که به پرنده روزیمیدهد.