Abstract:
بخش عمدهای از نارضایتی عمومی در عصر سلجوقی کدر فریاد و فغان شاعران از اوضاع زندگی و زمانه
بازتاب پیدا کرده است, ارتباط مستقیم به به حکومت و سیاست دارد در این دوره ادا رة بخشهای عمدهای از
مملکت در دست حاکمانی قرار میگیرد که از نظر سن و سال به بلوغ لازم نرسیدهاند و از نظر سواد و
تجربهء اشراف کافی بر امور ندارند و مجموعه ای از افراد جاهل و جاری از اهلیت نیز گرداگرد حکومست و
تهادهای آن را فراگرفتهاند و همه این عوامّل عرصه را بهصاحبان اندیشه و هنر بسیار تنگ کرده است.
وقتی شاعران و نویسندگان با تصوّراتی که از حکومت آرمانی و تصویرهایی که از تاریخ گذشته دارند به
ارزیابی آمور میپردازنده امیدواریهای خود را برای بهبود جامعه به کلی از دست میدهند و فرپاد ناخرسندی
سر میدهند. دلایل دیگر این نارضایتی و انتقادگری از زمانه را باید در عواملی چون نو کر و فرهنگ و
هنره و فقالیت فرقههای گوناگون مذهبیء و فراوانی شاعران و گستردگی حوزة جغرافیایی حضور آنها و
تنوّع سبکهای فردی نیز جستجو کرد که همم حکومتها و هم شاعران از آزادی عمل و استقلال متطقهای
برخوردارند چرا که کثرت دربارها و سلیقهها و به تبعیت از آن» وجود آزادی انتخاب در جامعه و امکان ترک
دربارهای نادلخواه و روی آوردن به دربارهای دلخواه به وسپلة شاعران نگرش باز و جسارت آمیزی به
آنها میبخشد. به این خاطر است که بیشترین شکوهها و گلهگزاریها از زمانه در این دوره انجام گرفته
آست
Machine summary:
"ادشاهان بیکفایت در بین پادشاهان این سلسله،فرزندان محمد بین ملک شاه(498-511)،پنجمین پادشاه&%06352BATG063G% سلجوقی-که سلسلۀ سلجوقیان عراق را تشکیل میدادند-به دلیل آنکه از همان طفولیت،درخانوادۀ سلطنتی نشو و نما یافته بودند و خمیر مایۀ آنها با روحیۀ عافیتطلب وعشرتجوی اشرافی سرشته شده بود،بیشترین بیلیاقتی را در بین افراد خانوادههای دیگرسلجوقی برای حکومت از خود نشان میدهند.
(راوندی 1363:145-146)کمال الدین محمد بن حسین نیز که بعد از نظام الملک بیش از هروزیر دیگر نظم و انضباط درستی به جمعژآوری مالیاتها میدهد و میکوشد تا نظم و نسقی درنظام اقطاع و سر و سامانی به تشکیلات مالی دولت بدهد و در برابر زیاده خواهیها و فساد امرا وکارکنان دولت بایستد؛به قول راوندی«با کفایت و شهامت،امرا را فرو نمیگذاشت و حرمتنمیداشت و به قدر و اندازۀ لشکر نانپاره،میداد»(راوندی 1363:230)آنچنان درباریان را باخود دشمن میکند که امرای حضرت،با قراسنقر حاکم آذربایجان و ارانیه مکاتبه میکنند و اونیز که مأموریت تازهای از طرف سلطان یافته است شرط انجام مأموریت را آن قرار میدهد تاسلطان«سر و دست محمد خازن»را به او فرستد.
(عمادالدین الصفهانی 1980:143-144؛بنداری اصفهانی 2536:183) حقیقت این است که اگرچه فضای غالب بر فکر و فرهنگ سلجوقی،بر بنیاد ناآشنایی و بیعلاقگی به شعر و شاعری شکل گرفته است،اما کثرت دربارهای آنان و وجود سلیقههایمختلف در شاهان و دانش دوستی وزیران آنها و نفوذ تدریجی هنرمندان و اندیشمندان برنهادهای فرهنگی و بر آن روحیههای بدوی،اندکاندک شماری از آخرین حاکمان سلجوقی رادر مناطق مختلف به چنان حدی از شیفتگی به هنر و ادبیات میکشاند که آن بیاعتناییها را باعلاقهمندیهای شدید خود جبران مینمایند."