Abstract:
،به ذهن و قلم نویسنده مسیر میدهد.به نظر او بر اثر اقتصاد وابسته،فرهنگ وابسته و ناکارآمد شده است؛ارزش هر کسی به اندازهء ثروت و مصرف اوست و در این معیار معلم نمیتواند شأنی داشته باشد؛ زمام امور کشور در دست توانگران،و زدوبند اقتصادی بر روابط اجتماعی حاکم است؛تضاد طبقاتی محصول اقتصاد بیمار،منافی اخلاق اجتماعی است.بدینجهت این رمان در کنار آثار متعهد مینشیند.در این نوشته سعی بر این است که میزان تعهد این اثر نسبت به نظام فکری ماتریالیسم مارکسی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
Machine summary:
"یکی اینکه مدتی در حزب توده فعالیت داشته و حتی به ردههای بالای حزب رسیده بود؛دیگر اینکه ذاتا انسانی جویا و کاوشگر بوده و در پی آرمانهای والا میگشته است؛سوم از این بابت که با ادب و فرهنگ و زندگی غرب آشنایی داشته و طبعا آن را با آنچه از نوع آن در شرق و خصوصا در ایران بوده،مقایسه میکرده است و دلش بر حال مردم فقرزده و جهلزدهء ایران رقت میآورده است؛چهارم اینکه اندیشههای مارکس وعدهء نجات انسانهایی را میداد که در فقر و مذلت و خواری و جهل زندگی میکردند و نمونههای فراوان آن در ایران یافته میشدند؛پنجم اینکه تهاجم اقتصادی غرب عرصه را بر فرهنگهای بومی تنگ کرده بود و غرب میخواست با الینه کردن مردم و نهادن ارزشهای زندگی صنعتی به جای ارزشهای قومی و سنتی ملل عقب مانده،مواد خام سرمایه را در خزانههای کارخانهداران و سرمایهداران بینبارد و مارکس تئوری خود را بیشتر برای مبارزه با این امر طراحی کرده بود.
در ابراز عقاید خود دو کار انجام میدهد:1-میخواهد درک فلسفی خواننده را از علوم اجتماعی تعمیق و گسترش دهد اما چون امکانات یا پشتکار بررسی دقیق و ریزبهریز نمونههای واقعی برایش فراهم نبوده است،نمیتواند با اصول و فروع لازم از روش تبیینی خاص دربارهء پدیدهای معین سخن بگوید و تئوری خاصی ارائه کند تا مبنای تحقیقات بعدی قرار گیرد؛ 2-در صدد است پایهء تحقیقات دامنهداری را بریزد که مواد اولیهء مبارزات ضد امپریالیستی و ضد استعمار صنعتی را فراهم کند؛اما میبینیم که این خواسته پس از او دوام نمییابد چنانچه دربارهء آثار وی مانند مثلا آثار مارکس،بحثهای علمی و فلسفی تحقق نمییابد."