Abstract:
نوشتار حاضر واقع نمایی نظریه وجود ذهنی را با توجه به اصالت وجود و حرکت جوهری در اندیشه صدرا بررسی می نماید. در این راستا پس از اشاره ای به اهمیت و پیشینه بحث وجود ذهنی، دلایل اثبات این نظریه از دید صدرا تبیین شده و سرانجام این موضوع بررسی می شود که آیا نظریه مذکور با توجه به اصالت وجود و حرکت جوهری می تواند ویژگی واقع نمایی را برای معرفت آدمی تامین نماید؟ و البته پس از بررسی های لازم نتیجه گرفته می شود که مبانی هستی شناختی مذکور مانع از آن است که معتقد باشیم نظریه وجود ذهنی سازگار با سیستم فلسفی صدرا می تواند ویژگی مذکور را به نمایش بگذارد. و همین مطلب است که بسیاری را بر این نگرش رهنمون ساخته است که نظریه وجود ذهنی دیدگاه اصلی صدرا محسوب نمی شود و بلکه نگرش بدیع ایشان به مساله علم و معرفت آدمی در نظریه اتحاد عاقل و معقول به عرصه اندیشه عرضه شده است.
Machine summary:
"اما قطعه آخر عبارت صدرا که میگوید«زیرا احکام زید بر آن امر ادراک شدهجاری شده،ذاتیات و عرضیات زید بر آن حمل میشود»این سؤال را در ذهن انسان باعثمیشود که درحالیکه ادعا بر سر اثبات تطابق ذهن با خارج است از کجا معلوم استآنچه که ذهن از زید یافته است احکام وی میباشد و شامل ذاتیات و عرضیات زید میباشد و اصولا چه مجوزی برای این مطابقت داشته است؟آیا ادعای مذکور جز این استکه حقیقت زید معلوم بوده آنگاه آن حقیقت را با وجود ذهنی یکی دانسته و لذا میتوانیمحکم کنیم صورت ذهنی از زید،ذاتیات و عرضیات زید را شامل است و بر آن حمل میشود؟روشن است که چنین ادعایی یک مغالطه بیش نمیباشد از آن رو که اگر قبل ازادراک زید حقیقت وی معلوم بوده باشد در این صورت اصلا نیازی نیست که وی را بهوجود ذهنی ادراک نماییم و اگر با وجود ذهنی حقیقت آن بدست میآید در این صورتاین ادعایی است که خود نیاز دارد ثابت شود که میتوان با وجود ذهنی به حقیقت موجودخارجی دست یافت.
اماآنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که نظریهای که در داخل یک سیستم فلسفیعرضه میشود بایستی با مبانی که آن سیستم بر آنها استوار است سازگار باشد،در حالیکه همانطور که ملاحظه شد نظریه وجود ذهنی که تکیه اصلیاش بر ارتباط ماهوی ذهن وعین میباشد،با ستونها و مبانی اصلی فلسفه صدرا و بخصوص با اصالت وجود و حرکتجوهری سازگاری ندارد و به نظر نمیرسد که صدرا با آن همه عظمتش نادانسته قدم دراین راه گذاشته باشد و لذا این دیدگاه قوت میگیرد که همچون سایر مباحث فلسفی بهروش خویش پایبند بوده است."