Abstract:
در این مقاله، مروری کلی به اخلاق مدرن با توجه به ارتباط آن با اخلاق دینی ارائه شده است. در این مرور کلی، اهمیت نقش مونتایگن، هابس، هیوم، کانت و هگل در تغییر مسیر اخلاق از دین بیان شده است و چنین استدلال شده که هر کس به ارائه اخلاق دینی در جهان معاصر امیدوار است، باید به مطالعه و بررسی فرآیند سکولارسازی اخلاق بپردازد. هم چنین به چند گرایش اخیر نیز اشاره شده و نظریه های اخلاقی در عصر حاضر به سه دسته کلی تقسیم شده است: نظریه های نتیجه گرا، وظیفه شناختی و فضیلت محور. درنهایت اثبات شده است که اخلاق دینی موفق باید موارد قوت این سه رویکرد را در خود فراهم آورد.
In this paper a general survey of modern ethics is presented with attention to its relevance for religious ethics. The survey takes account of the importance of Montaigne, Hobbes, Hume, Kant, and Hegel for the shift in Western ethics away from religion. It is argued that a study of this process of the secularization of ethics must be understood thoroughly by anyone who hope to have success in offering a religious ethics in the contemporary world. Several more recent trends are also mentioned and contemporary ethical theories are divided into three general types: consequentialist, deontological, and virtue based. It is argued that a successful religious ethics needs to take into account the strengths of all three of these approaches.
Machine summary:
(الفرفور،1414:161) اخلاق فضیلتمدار و عارفان تنها عالمان اخلاقی و فیلسوفانی از این تقسیمبندی متأثر نشدند که به اخلاق از منظر فلسفی نگاه میکردند؛بلکه افزون بر آن شاهد تأثیر نیرومند این نگرش بر عارفان و متصوفانی هستیم که گاه با اصل فلسفه مخالف بوده،خود مروج نظام اخلاقی متفاوتی به نام«اخلاق عرفانی»بودهاند؛برای مثال،غزالی که به فلاسفه میتاخت و «تهافت»آنان را آشکار میکرد،وامداری خود را به نظریه اخلاقی افلاطونی در میزان العمل اینگونه نشان داد: فضائل هرچند بسیارند،چهار فضیلت همه آنها را در خود میگنجاند که عبارتند از:حکمت،شجاعت،عفت و عدالت.
در اینجا نیز قصد آن نیست که درباره اصل نظریه اخلاق فضیلتمدار یا روایتهای تازه آن بحث شود؛بلکه هدف،بررسی روایتی از این نظام اخلاقی است که به همان صورت کهن خویش،به شکلهای مختلف مورد قبول عالمان مسلمان قرار گرفته و بخشی از سنت دینی قلمداد شده است.
آنان در ساختار این فضائل دست نبرند؛اما کوشیدند دینداری را ذیل آنها بگنجانند؛در نتیجه عدالت-که خود آخرین فضیلت است- در مقام جنس،دارای چند نوع فضیلت خواهد بود؛مانند صداقت،الفت،صلهرحم و سرانجام عبادت.
3-تفاوت معنایی این فضائل با فضائل اسلامی تعریفی که در نظریه اخلاقی افلاطونی از این فضائل به دست داده شده است و عالمان مسلمان آن را پذیرفتهاند،با دامنه معنایی آنها در قرآن و روایت یکی نیست.