Abstract:
سلیمان میرزا،دولت ملی،کرمانشاه،ایل سنجابی،انگلیس. نخستین جنگ جهانی که به خاطر تمایلات هژمونی ابرقدرتهای جهان آغاز شد نظام نوپای مشروطه را با تهدیدی جدی روبهرو کرد.از آنجا که ایران به لحاظ سیاسی جایگاهی بلند در برنامههای متحدین و متفقین داشت،سرازیرشدن آتش جنگ به ایران امری اجتنابناپذیر بود.ازاینرو بود که بیطرفی ایران عملا نقض شد. روی دیگر سکه این بود که ملیگرایان و آزادیخواهان،جنگ را فرصتی برای پایان دادن به سیطرهء روس و انگلیس میدانستند؛به همین خاطر با خروج از پایتخت و تأسیس دولت ملی در کرمانشاه،حاکمیتی دوگانه را در کشور پدید آوردند.یکی از رهبران اصلی این جریان که برای مدتی هم ریاست مهاجران را بر عهده داشت سلیمان میرزا اسکندری شاهزاده قاجاری و سردمدار حزب دمکرات بود.موضعگیریهای سلیمان میرزا علیه انگلیسیها که در سراسر جریان مهاجرت به نحو برجستهای نمایان بود،او را به شدت منفور انگلیسیها ساخته بود.بر این اساس،پس از شکست دولت ملی،انگلیسیها او را دستگیر،محاکمه و به خارج از ایران تبعید کردند. جستوجو در پیشینهء پژوهشی موضوع،نشان میدهد که این موضوع تاکنون نتوانسته است جایی را برای خود در تحقیقات تاریخی باز کند.ازاینرو این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر اسناد منتشرنشده و منابع دست اول،دستگیری سلیمان میرزا و اسارت و تبعید او را به عنوان نمونهای از مداخلات بیمهار انگلیسیها در ایران،به هنگام نخستین جنگ جهانی که ناسازگار با قواعد ملی و بین المللی بود بازخوانی و ارزیابی کند.
Machine summary:
"ازاینرو این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر اسناد منتشرنشده و منابع دست اول،دستگیری سلیمان میرزا و اسارت و تبعید او را به عنوان نمونهای از مداخلات بیمهار انگلیسیها در ایران،به هنگام نخستین جنگ جهانی که ناسازگار با قواعد ملی و بین المللی بود بازخوانی و ارزیابی کند.
تنها این نکته ضروری است که سلیمان میرزا در طول حیات دولت ملی به علت اختلافهای فکری که با نظام السلطنه مافی داشت از موقعیت انگلیسی خود را حفظ کرد و مورد اعتماد آلمانها بود.
رهبر ایل سنجابی به این سخنان که حاکمیت ملی ایران را آشکارا زیر پا نهاده بود،پاسخ داد: سلیمان میرزا جاسوس نیست بلکه از تعدی و خشونت عثمانیها به ایران مراجعت کرده و میخواهد به تهران برود و من راجع به تأمین رفتن او متن تلگرافی برای مخابره به هیأت دولت به کرمانشاه فرستادم که اجازه مخابره آن را ندادید.
سلیمان میرزا از کنسول درخواست کرد تا به مقامات سفارت خود برای مذاکره با هیأت دولت ایران تلگراف کند تا وسیله بازگشت او فراهم آید.
برابر با سندی که هماکنون در گنجینه اسناد ملی نگهداری میشود،سردار فاتح از رؤسای عشایر غرب،تلگرافی از شهر صحنه به تهران فرستاد و افزون بر محکومکردن عملیات غیرقانونی و خرابکارانهء انگلیسیها در ایران و به ویژه غرب کشور،از اسارت سلیمان میرزا توسط آنان ابراز انزجار کرد و یادآور شد که اگر حکومت مرکزی نمیخواهد در این مورد مداخله کند،به عشایر غرب کشور اجازه دهد تا بر علیه انگلیسیها وارد عمل شوند(سازمان اسناد و کتابخانه ملی،پرونده 701،حلقه 4200(میکروفیلم)،سند 893300392)."