Abstract:
اخلاق و ارزشهای اخلاقی را نمیتوان از متن زندگی بشر جدا ساخت. بهمین جهت تمام علمای اخلاق بر اهمیت آن تاکید و خطر بیتوجهی به آنرا گوشزد کرده اند. از طرف دیگر گرایش عقلی انسان به مباحث اخلاقی، پرداختن به تاثیر دست آوردهای فلسفی در نگرشهای اخلاقی را طلب میکند. حرکت جوهری بعنوان یک محصول برهانی در حکمت متعالیه که میتواند تحولی در اخلاق ایجاد کند، یکی از این مباحث است. حرکت در جوهر، پی آمدهای متعددی داشته است که بیشتر آنها در حوزه فلسفی مورد توجه قرار گرفته اند. برهانی شدن نظریه «جسمانیه الحدوث و روحانیهالبقاء بودن نفس»، از جمله نتایج این مسئله است که در مباحث اخلاقی تاثیر قابل توجهی خواهد داشت. از جمله: قابل تغییر بودن اخلاق انسان، تایید واقعگرایی در اخلاق و گزارههای آن، تبیین مراحل استکمال نفس، اثبات فناناپذیری نفس و جاودانگی آن و توجیه کیفیت تجسم اعمال در سرای باقی. بررسی این امر علاوه بر افزایش بعد تعقلی در اخلاق، موجب تاثیرگذاری مضاعف در اصلاح رفتار فردی و اجتماعی انسانها مطابق موازین شریعت نیز میشود.
Machine summary:
"یعنیاعمالی که انسان انجام میدهد ابتدا حال و سپس ملکهو بعد صورت جوهری میشود که این صورت جوهریخودش ماده صورتهای بعدی میگردد تا سرانجام*حکمت نظریمقدمهیی برای رسیدنبه حکمت عملی و اخلاق است؛بهمین خاطر فلسفه را استکمال نفس انسان،با هدف تخلق به اخلاق الهی تعریفکردهاند و گاهی بجای کلمه فلسفه،واژه حکمت را بکار بردهاند.
بدن در اثر حرکت جوهری به کمال وجودیخود میرسد و صورت مجرد نفس را دریافت نموده،با آن متحد میشود و هرگز غیر از بدن و روح مجرد که بااین حرکت ذاتی پدید آمده است و قبلا درنشئه طبیعت تجرد نداشته،موجود دیگری محققنیست که از آن بعنوان نوع انسان یاد شود.
اما ایشان با مبنایخود که همان حرکت جوهری و جسمانیة الحدوث وروحانیة البقاء بودن نفس است،عقیده دارد که نفس،حادث در بدن جسمانی است و سپس با تحولجوهری خود ارتقاء یافته و وجودش بیک وجود عقلیمبدل میگردد که دیگر نیازی به بدن ندارد؛نفسانسان مانند طفلی است که تا قبل از تولد به رحم مادرمحتاج است؛اما پس از تکامل جنینی دیگر نیازمندآن نیست40.
دبرهان بر وجود عقل فعال بر نفس بدین قرار است کهنفس در ابتدای حدوث نسبت به کمال عقلی بالقوه است سپسبا طی مراحل تدریجی در پرتو حرکت جوهری،موجودی عقلانیو دارای مقام و مرتبه عقل بالفعل میشود،و هر چیزی از قوه به فعلدرآید به عنایت موجود ما فوق خود خواهد بود و آنهم اگر غیرمفطور بر فطرت عقلی نباشد به دیگری محتاج است تا سلسله بهفیض علوی و نور الهی که متصل است به موجودی کامل و بالفعلو فعال و مدبر در نفوس و مقدس از شایبه نقص و قوه به نام عقلفعال منتهی خواهد شد تا او را از سر حد قوه به سر حد فعلیترساند."