Abstract:
تناسخ به معنی تولد مجدد، باز پیدایی یا حیات متوالی در قالب انسان، حیوان، گیاهان یا اشیاء، عقیده ای بنیادین در برخی ادیان آسیایی است که می تواند ریشه در ادیان ابتدایی داشته باشد. در ادیان هندی نیز، این مفهوم اه می ت بالایی دارد و در ارتباط مستقیم با مفاهیم کرمه و سمساره است؛ روند بازپیدایی بی انتهاست، مگر اینکه فرد از طریق درک حقیقت به رهایی یا موکشه دست یابد . تحول اندیشه های مربوط به زندگی پس از مرگ و تناسخ در دین هندویی را می توان در متون دینی اصلی یعنی وداه،ا براهمنه ها، اوپنیشدها و بهگود گیتا، که بخشی از حماسه بزرگ مهابهاراته است، مشاهده کرد . پژوهشگران خاستگا ه های متفاوتی را برای اندیشه تناسخ و زندگی پس از مرگ در دین هندویی مطرح کرده اند و گاهی آن را مربوط به خارج از سرزمین هند می دانند. اما در نهایت می توان گفت که این اندیشه ریشه در باورهای بومی این سرزمین دارد.
Reincarnation، which means rebirth of the soul or self in a series of physical or preternatural embodiments such as human being، animal، plant or divine، angelic and demonic embodiments، is a fundamental doctrine in some Asian religions. Though it has been stated that this idea could be originated in primitive religions، in Indian religions it is an essential doctrine directly connected with two basic beliefs namely karma and samsāra. For Hindus the process of rebirth is endless، but it can be ceased by true liberation or mokśa. The development of the concept of reincarnation is traceable through the Hindu Scriptures such as Vedas، Brāhmanas، Upanisads and bhagavadgītā، which is a part of the great Indian epic Mhābhārata. Scholars put forward different theories about the origin of the Hindu doctrine of reincarnation، so much so that they recognized it as a non-Indian idea; however eventually they reached to a consensus: the belief stems from Indian indigenous cults.
Machine summary:
اصطلاحات دیـگری نیز در این زمینه بـه کـار مـی رود کـه از ایـن قرارند: "rebirth"، تولد دوباره (به ویـژه در ادیـان هندی )؛ "palingenesis" (واژه ای یونـانی مرکـب از "palin" یعنـی دوبــاره و "genesis" یعنی پیدایش و تـکوین )؛ "metempsychosis" (که واژه ای اسـت یونـانی ترکیـب یافتـه از "meta" یعنی دوباره و "psuche" یعنی روح )؛ و همچنـین "metensomatosis" (کـه واژٔە یونـانی "soma" را بـه معنـی بـدن در خـود دارد و معــادل واژٔە لاتیــن "reincarnation" اسـت )؛ در متـون مـانوی سـریانی از اصـطلاح "taspikha" یـا "taspikha denafshatha" استفاده شده که مطابق با "metaggismos" یونانی (معادل "transfundi" لاتین ) است و بـه طور ضمنی مفهوم تغییر ظرفی را می دهد که به موجب آن ، روح از جسمی به جـسم دیگـر جاری می شود.
بنابراین ، اعمال انسان نیز در زمان مرگ همچون دانه ای است کـه 4 به وجود دیگری کاملا مطابق با ویژگی های خود هستی می بخشد.
در مجموع می توان گفت که انسان شناسی دینی این ادیان ، برای انـسان (و در برخی سنن ، برای هر موجود دارای احساس ) جنبه ای را در نظر می گیرد که پس از مرگ پیکر جسمانی باقی می ماند و می تواند دوباره در قالـب دیگـری وارد شـود، یعنـی جنبـه ای نامخلوق است که دستخوش حیات فانی نمی شود.
, A History of Indian Philosophy, Delhi, 1997, vol.
− Deussen, Paul, The Philosophy of The Upanishads, New Delhi, 1979.
− Deussen, Paul, The Philosophy of The Upanishads, New Delhi, 1979.