Abstract:
نویسنده به تأثیر دانشگاههای مدرن و به ویژه رشتههای علوم انسانی و هنر بر دانشجویان به طور خاص و جامعه به طور عام میپردازد. به نظر نویسنده، دانشگاههای مدرن که یکی دیگر از محصولات عصر روشنگری محسوب میشوند، یکی از ابزارهای اعمال قدرت گروههای نخبه بانکدار و اشرافی است که به نوعی متأثر از آموزههای ماسونی هستند. در نتیجه استادانی که در رشتههای علوم انسانی تدریس میکنند، سعی دارند به هر طریق ممکن مبانی اعتقادی خود را که همان الحاد است، در ذهن دانشجویان جا بیندازند. در نتیجه این فرایند است که تمامی سیستمهای ارزشی و اعتقادی از بین میروند یا دستخوش دگرگونی میشوند و ذهن فارغ التحصیلان دانشگاهی به مخزنی انباشته از آموزههای ملحدانه این اساتید تبدیل میشود که آنها نیز به نوبه خود این آموزهها را در سطح جامعه میپراکنند.
Machine summary:
"روشنگری نیز به نوبه خود محصول برنامه ماسونی بود، برای ایجاد یک جهان جدید (سکولار) از طریق انکار وجود خدا و قوانین لایتغیر طبیعی و معنوی.
آنها بشر را همچون حیوانی به حال خود رها شده در جهانی بیاخلاق که مشخصههای آن تقلای بی ترحم برای بقاست، ترسیم میکنند.
کسی همچون بارون جیمز میر روتچیلد یا آدولف کرمیو، بین سالهای 1855 تا 1895 این پروتکلها را برای یک جامعه سری ماسونی یعنیIlluminati نوشتهاند و مورد تجدید نظر قرار داده اند.
مشخصه عمدهIlluminati ، خود را وقف ابلیس کردن است، فرشته طغیانگری که از فرمان خدا سرپیچی کرد و گفت، این انسان است که واقعیت را تعریف خواهد کرد.
برای انجام این کار، آنها باید ارتباطات ما با واقعیت، یعنی خدا (حقیقت، عشق و عدالت مطلق) را قطع کنند.
آنها باید رابطه انسان با لنگرگاههای متافیزیک را به منظور جانشین کردن یک واقعیت دروغین برای حاکمیت خود، قطع کنند."