Abstract:
جدال (دیالکتیک) بنیادی ترین و اساس یترین مفهوم در نظام فلسفی
افلاطون، اعم از هستی شناسی و معرفت شناسی است. دیالکتیک را افلاطون از
سقراط به ارث برده است و چنان که در این مقاله اشاره خواهد شد، تغییر و
تحولی اساسی در آن ایجاد کرده و آن را از روش سقراطی صرف به مقام و
مرتبه ی فلسفه و دانش ارتقا داده و فلسفه را با آن، رنگ و لعابی دیگر بخشیده
است. این نوشتار معانی جدال را در محاورات افلاطونی بازخوانی می کند و هم هی
آن ها را در ذیل امر ایده آل افلاطونی قرار داده، به بازتعریفی کلی از جدال
می پردازد که با هم هی معانی آن در آثار افلاطون، جمع شدنی است.
Dialectic is one of the most important and fundamental principles not only in the Plato's system of philosophy، but also in the whole history of philosophy.
The purpose of this paper is to consider the evolution and change of this concept in the Platonian dialogues.
This paper shows that the whole meaning of dialectic can be represented in one meaning، that is، logical meaning based on the method of collection and division، and also upward movement and transition.
Machine summary:
تحویلی نگری در تفسیر او از قدرت و خلاقیت خداوند و تنزل آن در حد موجودات آفریده او بدون تبیین منطقی و صرفا برای حل برخی معضلات الهیات سنتی مانند مسأله شر و مسأله اختیار در انسان، نمونهای از تحویلی نگری در اندیشههای گریفین است .
«مسئله شر از تناقض آشکار میان خیر و قدرت ادعایی خداوند از یک سو و واقعیات ملموس شر از سوی دیگر تألیف یافته است و نه تنها شرور کوچک بلکه شرور بزرگ و وحشتناک و به یقین ویژگیهایی از این دست که جهان ما را احاطه کرده است با آموزه خیر محض و قادر مطلق سازگار نیست.
او سپس به تفصیل توضیح میدهد که چرا این دیدگاه الهیات قرون وسطا منجر به چنین نتیجهای شده است؛ برای این مورد باید ببینیم که خدای الهیات سنتی چه ویژگیهایی باید داشته باشد؛ 1ـ برای خدا بودن باید موجود قادر مطلق باشد که این قادر مطلق تعریف میشود به کسی که قدرتش برای به وجود آوردن آنچه میخواهد انجام دهد ذاتی است اگر چه خدا امور غیر منطقی نمیتواند انجام دهد؛ 2ـ قادر مطلق میتواند یک جانبه جهانی خارج از شر واقعی پدید آورد؛ 3ـ برای خدا بودن یک موجود، باید به لحاظ اخلاقی کامل باشد؛ 4ـ یک موجود به لحاظ اخلاقی کامل، میتواند جهانی خارج از شر واقعی پدید آورد؛ 5ـ اگر خدا وجود داشته باشد باید هیچ شر واقعی موجود نباشد ؛6ـ شر واقعی در جهان وجود دارد؛ 7ـ پس خدا موجود نیست (همان، 5).
یکی دیگر از اصطلاحات مهم در ارتباط با الهیات پویشی همه تجربهگرایی است که این موضوع با توضیح ادراک غیر حسی مرتبط است.