Abstract:
نظریه جامعه ریسک یا بیم زده یکی از با نفوذ ترین نظریه های جامعه شناسی معاصر است که اصول و شاکله شمار زیادی از تبیین ها، مدل ها و تحلیل های علمی را از رخدادهای محیطی و بوم شناختی گرفته تا وقایع و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دو دهه گذشته یا بیشتر فراهم کرده است. این نظریه و مفاهیم مرتبط با آن هر چند که در اوان نضج خود بیشتر به یک مانیفیست اکولوژیکی و محیط زیست گرایانه شبیه بود، مع الوصف به دلیل همنوایی با مفاهیم و یا نظریات مرتبطی مانند جهانی شدن، مدرنیته متاخر یا باز اندیشانه یا مدرنیته به مثابه پروژه ای ناتمام و جز آنها، تدریجا توجه بسیاری از اندیشمندان و پژوهش گران علوم سیاسی، جامعه شناسی، بوم شناسی، اقتصاد و حتی مطالعات علم و تکنولوژی(STS) را به خود جلب کرد. این مقاله تلاش می کند ضمن بازنگری کلی در نظریه جامعه و فرهنگ بیم زده، دلالت ها و کاربردهای خاص آن را در مناسبات دانش و سیاست به تفکیک زمانی قبل و بعد از حادثه تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 مورد توجه قرار دهد. فرض بر این است که پس از حادثه 11/9 و به نوعی گسترش حملات تروریستی در جهان و با تبدیل زیست محیط به مثابه مساله اجتماعی جهانی، مفهوم بیم زدگی یا ریسک و به تبع آن نظریه جامعه و فرهنگ بیم زده بیش از پیش جهانی شده است، بطوریکه اولریش بک، در حد مقام یک پیام آور یا پیش گوی نهیب زننده ارتقاء یافته است. به تصور ما، جامعه جهانی پس از 11/9 دیگر صرفا جامعه ای با فرهنگ بیم زده و یا در معرض بیم (Risky) نیست، بلکه به یک جامعه بیم زده نظارتی یا حراستی(Surveillance-risk Society) بدل شده است که در آن می توان از جهانی شدن جدی و چندلایه بیم سخن به میان آورد. بی شک اعمال قدرت، حاکمیت و نظارت در یک جامعه و فرهنگ بیم زده نظارتی، حتی در منزوی ترین و سنتی ترین کشورهای دنیا، متفاوت از شرایط قبل از حادثه 11/9 خواهد بود؛ دنیایی که به شکل منحصر به فردی از حیث تاریخی شاهد تلفیق پیچیده جامعه جهانی بیم زده با جامعه جهانی نظارتی (تحت دیده بانی) و بسط ابزارهای مراقبت و رصد درونی بر شهروندان است.
Machine summary:
فرض بر ایناست که پس از حادثۀ 9/11 و به نوعی گسترش چنین رخدادهایی در جهان و با تبدیلزیستمحیط به مثابۀ مسئلۀ اجتماعی جهانی،مفهوم مخاطرهآمیزی یا ریسک و به تبع آننظریۀ جامعه و فرهنگ مخاطرهآمیز بیش از پیش جهانی شده است،به طوری که اولریش بک،در حد مقام یک پیامآور یا پیشگوی نهیبزننده ارتقا یافته است به تصوّر ما،جامعۀ جهانیIB} {IBپس از 9/11 دیگر ص جامعهای با فرهنگ مخاطرهآمیز و یا در معرض خطر )yksiR( نیست،بلکه به یک جامعۀ مخاطرهآمیز نظارتی بدل شده است که در آن میتوان ازجهانی شد جدی و چند لایه به مخاطره سخن به میان آورد.
حال سؤالاین است که نظریۀ جامعۀ مخاطرهآمیز دارای چه خصوصیات برازندهای است که آن را با این همهپذیرش جهانی روبهرو کرده است؟شاید در واکنشی کوتاه به این سؤال کلیدی چنین قلمداد شودکه جامعیت و انطباق بالای این نظریه یا این مفهوم با مسائل جهانی شده{o3o}و یا رخدادهای جامعۀجهانی اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم(برای نمونه،مسائل و اختلالهای{o4o}زیستمحیطی-اقلیمی و امنیتی مانند مسئلۀ گرم شدن زمین،تروریسم و مواردی جز آنها)،وچندگانگی دلالتهای آن(از جمله دلالتهای سیاسی،اکولوژیک،زیستمحیطی،اجتماعی-فرهنگی و مفهومی-شناختی)مهمترین دلیل برای فراگیری آکادمیک و غیر آکادمیکآن باشد.
در واقع،این مقاله بهسهم خود مهمترین دستاوردها و خدمات{o1o}نظریۀ جامعۀ مخاطرهآمیز اولریش بک و طرفداراناو برای جامعهشناسی سیاسی و همچنین مباجث مربوط به مناسبات بین دانش،سیاست وجامعه در عصر یکپارچه و جهانی شده را واکاوی کرده است.