Abstract:
آموزهها دربارة فرجامشناسی یعنی ماشیحباوری و رستاخیز، همیشه به گونة متقابل با هم تطبیق مییافتهاند. «اراده»، واژه و مفهومی محوری است که زیربنای هردو را تشکیل میدهد. رستاخیز به معنای عملی از ارادة الهی و هدف آیندۀ ابدی ظهور مسیح که رستاخیز را دربر دارد فعال کردن ارادة بشر به منزلة «تصویر همسانی سازۀ خداوند» به شکل اخلاقی کردن جهان بشری است. در واقع، تحقق (نظام دهندۀ) اخلاق با رستاخیز یکی است. «اراده»، کوتاه شدة «ارادۀ عقلانی» است و «ارادۀ عقلانی» از نگاه ابنمیمون و به طور کلی فلسفة یهود و نیز به باور کانت، عبارتی دیگر از «اخلاق» است. خلاصه آنکه، فرجامشناسی یهود، مطلقسازی اخلاقی و متافیزیک اخلاقیات است. فرجامشناسی در مقام کارگردان اصلی در گفتمان اخلاقی، هرچند محدود تجزیه و تحلیلی بیشتر میطلبد. ماشیحباوری در مقام کارگردان اخلاقی تنها بیان میکند از آنجا که بشر باید تلاش کند تا خود را به شکل خدا درآورد و در نتیجه سعی کند شبیه او شود و از آنجا که انسانها باید این تلاشها را در این دنیا انجام دهند، هدف غایی اخلاقیات، تثبیت آن چیزی است که در آن زمان، «ملکوت (مسیحایی) خدا» بر روی زمین خوانده میشود. البته این امر، هدفی نامحدود است و به گونة نامحدود (یا به تعبیر کانت و اچ. کوهن «H. Cohen» به صورت مجانبی) دستیافتنی است.در حقیقت، ماشیحباوری، هرگز نوعی خیالبافی و آرمانگرایی نامرتبط با رخدادهای روزمره و تاریخی مشکلات اخلاقی را به بار نمیآورد (یعنی به تأخیر انداختن همیشگی)، بلکه به گونة مستقیم ارزشهای اخلاقی را تولید میکند و معیاری واسطه برای اقدام مناسب در هر اوضاعی عمل میکند. وقتی انسانها از خود میپرسند که چگونه باید رفتار کنند یا در واقع رفتار مناسب آنان چه موازینی باید داشته باشد، فرجام مسیحایی، روش و وسیلهای را که این فرجام میتواند و باید به وسیلۀ آن به دست آید، مشخص میکند. همان نکته که کانت در کتاب دین در محدوده عقل تنها(Religion Within the Bounds of Reason Alone) مطرح کرده است.
Notions regarding Eschatology، like Messiah and the resurrection of the dead، had always been adjusted with each other reciprocally. “Will” is a pivotal word and concept that underlies both of them. The resurrection of the dead is a practice of God’s will and the aim of eternal future after Appearance of Messiah that includes the resurrection of the dead. Human is activated as a mirror of God to moralize the human world. In fact، ethics is aligned with resurrection. ‘Will’ is a synopsis of rational will and rational will، according to Ebn-e-Meimun and Jewish philosophy in general and also according to Kant، is a rewording of Ethics. Summarily، Jewish Eschatology is an ethical absolution and metaphysics of ethics.
Actually، having faith in Messiah is not a kind of idealism detached from historical and everyday realities that results in ethical problems (of constant delay)! But it directly produces ethical values، and acts as an intermediary criterion for taking good measures in every situation. When humans ask how they should behave or their attitudes should be based on what criteria، messianic eschatology specifies the method and device for which it can achieve them. This concept is also mentioned by Kant in his book entitled “Religion Within the Bounds of Reason Alone”.
Machine summary:
"به اعتقاد من، بررسی دقیق تاریخ فرجامشناسی یهود روشن خواهد کرد که چنین مشاجراتی، چه قبل از دوران ابنمیمون یا در آن دوران و یا در زمان ما، ناشی از درماندگی و ناکامی همیشگی در پرداختن به این موضوع به همان شیوهای است که ابنمیمون با فلان موضوع صفات الهی (انسانانگاری و غیره) انجام داده است، یعنی تحلیل زبانشناختی دقیق و همهجانبۀ واژگان مربوط به فرجامشناسی یهود (مانند olam haba (جهان دیگر) atid lavo (آیندۀ آمدنی)، acharit hayamim(روزگار واپسین)، ge'ulah (رهایی و نجات)، yeshu'ah (نجات و کمک)، yemot hamashiach (روزهای ماشیح)،malchut shamyim (ملکوت آسمان) و غیره) همراه با بازسازی مفهومی و ذهنی مبتنی بر این تحلیل زبانشناختی.
میتوان اثبات کرد که این شکاف در ارتباط با قانونگذاری ماشیحباوری در تاریخ، در تاریخ و ایدئولوژی یهود، بیشتر جاری بوده است و عصر حاضر نیز از آن مستثنا نیست، بنابر دیدگاهی تنها راه یا بهترین راه که در آن حاکمیت جهانی ماشیح میتواند تثبیت شود، این است که در شرایط الف تمام شرایط مربوط به ظهور ماشیح را فراهم آوریم و سپس در شرایط ب همین کار را انجام دهیم و همینطور تا زمانی که کل جهان «با روح خدا پر شود، آنگونه که آب دریا را میپوشاند» (یعنی تمام وضعیتهای اخلاقی محلی، به دژ مستحکم فتح مسیحایی پیش رو تبدیل شود) اما دیدگاه دیگر این است که تنها راه عملی یا راه عملی معمول برای ایجاد «این ملکوت» آن است که شرایط الف را امروز اندکی مسیحاییتر کنیم و فردا مسیحاییتر و همینطور و نسبت به شرایط ب هم همین کار را انجام دهیم تا زمانی که همین نتیجه به دست آید."