Abstract:
نقض گسترده حقوق و آزادی های اساسی بشر از جمله سرکوب سیاسی، تبعیض های اجتماعی، عدم رواداری (oleranct) و تحمل در برخورد با اقلیت ها (مذهبی، نژادی و ...)، به حاشیه راندن هر گونه صدای مخالف و ... یکی از موجبات اساسی نضج و گسترش خشونت و اقدامات تروریستی است. از سوی دیگر، اعمال خشونت آمیزی که عموما «تروریسم» نامیده می شود - مستقیم و غیرمستقیم- باعث نقض حقوق بشر و آزادی های بنیادین شهروندان می شود. به عبارت دقیق تر از آنجا که مقابله با جرائم تروریستی باید به صورت سامانه مند (systematic ) و مداوم صورت گیرد و مستلزم اتخاذ تدابیر نسبتا شدید (در مقایسه با سایر جرایم) است؛ همواره این نگرانی وجود دارد که دولت ها (حتی سامانه های مبتنی بر مردم سالاری و حاکمیت قانون) از مسیر اعتدال و عقلانیت خارج شده و در چهارچوب مبارزه با تروریسم، خود مرتکب نقض و یا تحدید (محدودیت) حقوق بشر شوند. بنابراین با نوعی پدیدار تسلسل و دور باطل ((circularity «تروریسم- نقض حقوق بشر» مواجه هستیم. از این رو، هدف اصلی این مقاله توصیف و تبیین نحوه رابطه علی ( (causalمیان این دو مفهوم و ارائه راهکارهای مناسب جهت حل این معضل جهانی است.
The vast violation of humans’ fundamental rights and freedoms including political suppression، social discrimination، intolerance and endurance towards minorities (religious، ethnic and so on)، marginalization of opposition voice from any sort and so on is one of substantial causes in shaping and developing the aggressive and terrorist actions. On the other hand، the aggressive actions generally named as “terrorism” –either direct or indirect- lead to violation of human rights and the citizens fundamental freedoms. Put exactly، since dealing/meeting with terrorist crimes must be carried out systematically and consistently، and requires the relatively severe measures (as compared with other crimes)، sometimes there is an anxiety that states (even systems based on democracy and rule of law) may lose rationality and moderation way and in framework of combating terrorism، the state itself commit violating or limiting the human rights. Human rights are threatened by both terrorists and the states victimized by terrorist actions. Therefore face with a kind phenomenon of terrorism-human rights circularity. Thus the main purpose of this article is to describe and explain the causal relation between these two concepts and to present the appropriate solutions in order to meet this global problem.
Machine summary:
به عبارت دقیقتر از آنجا که مقابله با جرائم تروریستی باید به صورت سامانهمند )citametsys( و مداوم صورت گیرد و مستلزم اتخاذ تدابیر نسبتا شدید(در مقایسه با سایر جرایم)است؛همواره این نگرانی وجود دارد که دولتها(حتی سامانههای مبتنی بر مردمسالاری و حاکمیت قانون)از مسیر اعتدال و عقلانیت خارج شده و در چهارچوب مبارزه با تروریسم،خود مرتکب نقض و یا تحدید (محدودیت)حقوق بشر شوند.
پیتسوان وزیر امور خارجه سابق تایلند به عنوان مسلمان و از رهبران مردمسالاریخواهی در جنوب شرقی آسیا همچنین بر این اعتقاد است که مردمسالاری از طریق افزایش موقعیت هماهنگی بین قومی در جوامع چند فرهنگی باعث کاهش خطر تروریسم میشود )6:1002,damaH dna ahahS(.
به عنوان مثال شورای امنیت در قطعنامه 1465(2003)خود بر این نکته تأکید کرد که هرگونه تدبیر اتخاذ شده برای مبارزه با تروریسم باید با رعایت تعهدات بین المللی و«به ویژه قواعد حقوق بشر بین المللی،حقوق پناهندگان و حقوق بشردوستانه انجام شود» ).
1 بههرحال قصور در رعایت هنجارهای حقوق بشری جهانی نه تنها ارزشهای مشترک بشریت را تهدید میکند،بلکه این امر همکاری بین المللی و حمایت عمومی را که برای انجام اقدامات ضد تروریستی موثر ضروری است،تضعیف میکند.
با به چالش کشیدن چارچوب حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بین المللی که طی چندین دهه با مشقت و دقت شکل گرفته است،جنگ علیه تروریسم-براساس الزامات خویش و بدون توجه به هنجارهای موجود-امنیت انسانی )ytiruces namuh( را بیش از هر حمله تروریستی دیگر تهدید میکند.