Abstract:
نوشتار حاضر در صدد روشن ساختن مزیت دینداری توام با معنویت، بر گونه های دیگر آن است. نگارنده در مقدمه ی بحث خود با اشاره به دوگانگی پدیده ها و نیز مسائلی که در معرض فهم انسان قرار می گیرند و به محسوسات تجربی و غیرمحسوس تقسیم می شوند، بر این باور است که از این ها دو گونه فهم نیز متصور شود، که اولی به وسیله ی ابزاری به نام عقل ـ علم فهم می گردد و آن دیگری از راه شهود نفسی و در تعبیر نگارنده شعور مرموز انسانی. وی مفاهیم کلی و از جمله مسائل ماورای ماده، همچون موضوعات دینی، روحی، و آن چه فهم آن در غیب اطلاع انسان است را از زمره ی مسائل تحت نظر شهود نفسی دانسته و معتقد است که این دسته از امور و مسائل، به لحاظ اهمیت، مقدار و هدف غایی بودن در درجه ی اول زندگی انسان قرار دارند و لذا التفات و توجه به آنها لازم تر و ضروری تر است، هر چند که از دیگر مسائل نیز نباید غفلت ورزید.
پای مساله ی عرفان حقیقی نیز در همین رابطه به میان می آید زیرا لازمه ی وقوف و آگاهی بر مسائل نوع دومی به کاربردن قوه ی نطق با رویکرد به معنای ادراک کلیات است و لذا آن چه از این نوع آگاهی به دست می آید ایمان و باور موجه و یقینی است و همین جا وجوه تمایز ایمان و باور موحدانه با عقیده نیز روشن می گردد.
نویسنده بر این باور است که آن چه زندگی را شیرین و گوارا می سازد ارمغانی است در هدف مندی ای که دینداری با رویکرد به معنویت آن را در پی دارد، زیرا ادراک های شهودی همراه با احساس لطیف توسط نیروی غیبی به وسیله ی بخش آگاه ضمیر انسانی به دست می آید که با ذات باری تعالی در ارتباط نهانی و خودکار است؛ در حالی که ادراک های عقلی معمولا خشک و بی روح و خسته کننده اند. البته هر کدام از پیروان عقل و شهود ممکن است از قرآن برای اثبات مدعای خود استدلال نمایند، لیکن تامل در آموزه های عرفانی رسیده از شارع مقدس و امامان معصوم(ع) به روشنی بر مزیت دینداری با رویکرد به معنویت گواهی می دهند.
سخن از ایمان بود، اما ایمان چیست و چه تاثیری بر رفتار آدمی می گذارد؟ وقتی به قرآن و کتاب مقدس عهد جدید و متون دینی اسلامی مراجعه می کنیم می بینیم ایمان واقعی همان باور از سر صدق و یقینی است که رفتار و گفتار و کردار شخص را به اقتضای آموزه های خود تحت تاثیر قرار داده باشد و جز آن، معنای تسامحی لفظ ایمان است.
چگونه می توان بار معنویت را در دینداری یافت؟ چندین راه وجود دارد که در این نوشتار به اهم آنها اشاره می شود. تهذیب اخلاق، اساسی ترین راهکار است که برون دادی از تهذیب نفس تلقی می گردد، همچنین موجب تقرب به خدا می گردد اما تقرب نیز معنای خاص خود را دارد که به آن اشاره می شود.
به هر حال، آن چه ما در این زندگی با آن رو به رو هستیم انتخاب و گزینش راهی است که بتوانیم به وسیله ی آن نزد خدا حجت بیاوریم. ولی انسان بین احکام عقل و عشق کدام یک را می تواند برگزیند؟ در مجموع چهار مستمسک وجود دارد که نویسنده گزینه ی چهارم را ترجیح می دهد و آن تلفیقی از فهم باطنی و ظاهری، احکام عقل و عشق، اما متناسب با اقتضای مقام است.
جان سخن در پایانه ی بحث مطلبی است که به دینداری عاشقانه به عنوان معنویت ناب می نگرد؛ و دعا به شرط رعایت شرایط آن بهترین نقش را در تلطیف روح و تزکیه ی باطن به مثابه نردبانی که انسان طالب را به بام مطلوب می رساند ایفا می نماید.
در خاتمه ی بحث به الگوی نظری دینداری مطلوب از این منظر نگریسته می-شود و با یک نتیجه گیری این نوشتار به پایان می رسد.
Machine summary:
"قرآن با مسلک رهبانیت و تارک دنیا شدن و بی آنکه نهیی بر چیزی ازجانب خدا بار شده باشد آن را بر خود حرام کردن مخالف است و میگوید«بگوچه کسی این همه نعمتها و روزیهای پاکیزهای را که خدا برای بندگانش اززمین بیرون آورده حرام کرده است؟»(اعراف،32)12؛همچنین با اندیشهی تکاثرو گنجاندوزی نیز رأی موافق ندارد و آنان را از عذاب الهی بیم میدهد(توبه،34)13و سرانجام راه میانه را به مسلمانان میآموزد که«از آنچه خدا به تو دادهسرای واپسینت را بجوی،و بهرهات از دنیا را فراموش مکن»(قصص،77)14.
به مامیفهماند که آن لینت و نرمی اخلاقی پیامبر صلی الله علیه و آله که موجب جذب مردم نسبت بهایشان شده است در اثر اتصال روحی و معنوی ایشان به مرکز مهر و رحمتمطلق،یعنی ذات باری تعالی بوده است،یعنی اتصال به مبدأ رحمت و مهر بهروح و نفس پیامبر صلی الله علیه و آله سبب فیضان مهر بر قلب ایشان بوده و به آن خشوع ولینت و عطوفت بخشیده است و این مطلب به اضافهی آنچه از اسوهگیری از آنبزرگوار به موجب دستور قرآن:{/«لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة»/} (احزاب،21)،دریافت میشود تلویحا اشاره به وجوب درس آموزی از روش وسیرهی آن حضرت دارد به این صورت که شما امت اسلام نیز برای اینکه بتوانیددارای کرامت اخلاقی گردید،لازمهی آن این است که سعی کنید به وسیلهیعبادت و مراقبت نفس و ذکر و حضور در محضر الهی چنین ارتباطی بین خود وخداوندتان برقرار نمایید،چرا که اتصاف به اخلاق کریمه امری ذاتا آموزشینیست،هر چند که آموزشبردار است و جا آدمی پذیرای آموزش است."