Abstract:
تحجرگرایی در گستره ی تاریخی، آفات و آثار زیان باری را در پی آورده و حرکت تاریخ اسلامی و فرهنگ بالنده ی برآمده از اسلام را دست خوش توقف در بستر حرکت خویش قرار داده است. متحجران و کژاندیشان، محل بسیاری از افکار خرافی قرار گرفته اند، که در این نوشتار به آنها پرداخته شده است، همچون جمود بر ظواهر و فنای حقیقت، به کار نبستن عقل و خرد در فهم مفاهیم عالی دین، که می توان به عنوان نمونه به ظهور جریان متحجر اخباری گری و ضربه های فراوانی که بر پیکره ی امت اسلامی وارد ساخت، اشاره نمود؛ مبارزه با عقلانیت، رواج تقدس مآبی افراطی، نابودی صاحبان فضیلت، به گوشه ی انزوا رفتن آنها و شهادت فراوانی از صاحبان فضیلت در گرداب جمود و تحجر. ارتجاعی نشان دادن چهره ی دین، پیدایش هرج و مرج در حوزه ی تبلیغات دینی، که خود آفتی بزرگ در صحنه ی تاریخی و اجتماعی است. تحریف چهره ی شخصیت های بزرگ تاریخی، حتی تحریف چهره ی امامان شیعه و شخص پیامبر اکرم?، که متاسفانه توسط متحجران صورت گرفته و خیل دیگر متحجران، آنها را تلقی به پذیرش نموده اند. رخداد تحریف معنوی در تفسیر قرآن و نیز رخداد تحریف مفاهیم عالیه ی دینی، که از رهگذر آن جنایات تاریخی بی شماری روی داده است.
Machine summary:
"این حدیث را شیعه و سنی روایت کرده-اند که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود:کثرت علی الکذابة(کافی،ج 1،ص 62)؛دروغبندهای به من زیاد شدهاند و اگر از من حدیثی شنیدید،آن را بر قرآن عرضهکنید،اگر دیدید مخالف قرآن است،بدانید از من نیست و به من بستهاند.
ضعف منطقهایی که غالبا دیده میشود که افراد ناوارد در مسائل مربوط بهحکمت الهی،عدل الهی،قضا و قدر الهی،اراده و مشیت الهی،قدرت کاملهیالهی،جبر و اختیار،حدوث و قدم عالم،قبر و برزخ و معاد و بهشت و جهنمصراط و میزان و غیره از خود نشان میدهند و غالبا مستمعان آنها می-پندارند که آنچه اینجاهلان و بیخبران میگویند،متن تعلیمات دینی است واینها به اعماق آن تعلیمات رسیدهاند،یکی از موجبات بزرگ لا مذهبی وگرایشهای مادی است.
8)تحریف شخصیتها یکی از عمدهترین آفات تحجر مذهبی،آن است که توسط افراد شیاد و سودجو،بر اثر فضای مسمومی که در جامعه وجود دارد،شخصیتهای عمدهی مذهبی ورجال دینی،خصوصا رهبران بزرگ مذهبی،نظیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه هدات مهدیین علیهم السلام،چهرهی نورانیشان تحریف میگردد و چهرهی نورانی آنها،درغباری از کدورتها قرار میگیرد.
ضعف منطقهایی غالبا دیده میشود که افراد ناوارد در مسائل مربوط بهحکمت الهی،عدل الهی،قضا و قدر الهی،اراده و مشیت الهی،قدرت کاملهیالهی،جبر و اختیار،حدوث و قدم عالم،قبر و برزخ و معاد و بهشت و جهنمو صراط و میزان و غیره از خود نشان میدهند،و غالبا مستمعان آنها می-پندارند که آنچه اینجاهلان و بیخبران میگویند،متن تعلیمات دینی است واینها به اعماق آن تعلیمات رسیدهاند(مطهری،1372،163)."