Abstract:
اهمّیت بحث جایگاه اکثریت از آن روست که امروزه بسیاری از نظامهای سیاسی جهان از عنوان دموکراسی که بر پایة خواست اکثریت استوار است، برای کسب مشروعیّت سود میبرند. اکنون تب دموکراسی آنچنان تنور سیاست جهانی را گرم نموده که به گفتة دیوید هلد: «تقریبا همه کس از چپ و راست و میانه، مدّعی پیروی از اصول دموکراسی است و همة اقسام رژیمهای سیاسی در سراسر جهان نام خود را دموکراسی میگذارند؛ هرچند میان گفتار و کردار ممکن است تفاوتهای عظیم باشد» (فولادوند، 1377: 363).
اندیشة نظام دموکراسی میتواند در سنجش با اصول و مبانی وحی، از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار گیرد؛ از جمله پایههای محوری این نظام، مسئلة ارادة اکثریت و تودة مردمی است که مبنای مشروعیت آن تلقّی میشود. از این رو، در این نوشتار، نخست نگاهی فشرده و گذرا به جایگاه اکثریت در دموکراسی صورت گرفته و سپس قلمرو و جایگاه آن در اسلام دنبال شده است.
The importance of majority is because of that today many political systems of the world، based on majority، use the title of democracy for gaining their legitimacy. The fever of democracy has warmed the global politics so that، in according to David Heald، Almost everyone، left، right and center، claiming to follow the principles of democracy and all types of political regimes from all over the worlds choose the name of democracy for themselves; although there may be great differences between words and deeds. The idea of democracy which is the product of human thought and based on some principles can be studied from different aspects with regard to the principles and foundations of revelation. One of the core foundations of this system is the will of majority and the populace which is regarded as the basis of its legitimacy. Therefore، in this paper، first، a compact and quick look at the position of the majority has been done and then its scope and its place in Islam have been followed.
Machine summary:
"تحلیل آیات و روایات در تحلیل آیات و روایات یادشده توجه به چند نکته ضرورت دارد: نکتة اول: در پایان آیة 116 سورة انعام، جملة ( إن یتبعون إلا الظن وإن هم إلا یخرصون( آمده و این جمله به منزلة علت و سبب برای این است که خداوند، پیامبرش را از پیروی اکثریت روی زمین نهی کرده است؛ یعنی دلیل این نهی چنین بیان شده که اکثریت، تابع حدس و گمان و شایعهاند و باورها و اعمال خود را بر گمانهها و شایعات استوار مینمایند و از واقعنگری و جستجوی حقیقت بیبهرهاند و چون چنینند، شایسته نیست به سخنشان توجه کنی، هرچند در اکثریت باشند، پیداست که اگر در متون دینی، چیزی به عنوان علت و سبب حکم ذکر شود، این امر میتواند معیار و ملاکی برای ثبوت حکم در سایر موارد نیز باشد، به این معنا که در آیة مذکور ملاک و معیاری نشان داده شده که بر اساس آن میتوان گفت: هر جا و هر زمان که فکر و عمل اکثریتها بر گمانه و شایعه و بیخبری از واقعیت استوار باشد، چنین اکثریتی فاقد ارزش است و نباید آن را همراهی نمود، چه این اکثریت در روزگار رسول خدا( باشد یا در زمانة دیگری."