Abstract:
یکی از بخشهای برجسته در منظومههای نظامی، معراجنامههای اوست که وی آنها را به تقلید از سنایی غزنوی سرودهاست. مطالعۀ این بخش از خمسۀ نظامی بیانگر آن است که شاعر در توصیف این واقعۀ عظیم دینی و تاریخی به منابع سیره و تفسیر توجه ویژه داشته و حوادث را آنگونه که در این منابع آمده، البته با نگاهی کلیتر و با بیان هنری و شاعرانۀ خود به رشتۀ نظم درآوردهاست. آنچه در معراجنامههای نظامی قابلتوجه مینماید، برخی اندیشههای نمادین و کهنالگویی است که دریافت معنای آنها نسبتا دشوار است و نیاز به تأویل و تفسیر و مراجعه به دیگر منابع دارد. برای مثال در شکلشناسی معراج، نظامی، تصویری کهن ارائه داده¬است که با قدیمیترین اندیشههای بشری پیوند مییابد. در توصیف براق، اسب شبهاساطیری پیامبر (ص) نیز شاعر اوج هنر و دانش خویش را بهکار برده و مفاهیمی را مطرح نمودهاست که تنها در پیوند با نمادها و کهنالگوها میتوان آنها را دریافت؛ مفاهیمی که شکل مصور آن در مینیاتورهایی که معراج را به تصویر کشیدهاند نیز منعکس شدهاست.
Machine summary:
در مخزنالاسرار، نظامي در شرح عبور پيامبر از منازل دوازده گانة فلکي ، اندکي اين ترتيب را برهم زده است ؛ بدين ترتيب که ايشان ابتدا از برج ثور کـه معـادل ارديبهـشت مـاه اسـت ، مي گذرد و پس از عبور از ده برج ديگر، درنهايت وارد برج حمل مـي شـود کـه ايـن ورود سبب مي شود تا لشکر گل ، خيمه به صحرا زند و به واسطة وجود پيامبر (ص ) که گل بـاغ فلک است ، زمين نيز غرق گل شود و بهار را تجربه کند: گــوهر شــب را بــه شــب عنبــرين گـــاو فلـــک بـــرده ز گـــاو زمـــين او ســــتده پيــــشکش آن ســــفر از ســـرطان تـــاج و ز جـــوزا کمـــر خوشــه کــزو ســنبل تــر ســاخته ســــنبله را بــــر اســــد انداختــــه تــا شــب او را چــه قــدر قــدر هــست زهــرٔە شــب ســنج تــرازو بـــه دســت ســـنگ ورا کـــرده تـــرازو ســـجود زانکـــه بـــه مقـــدار تـــرازو نبـــود ريختـــه نـــوش از دم سيـــسنبري بــــر دم ايــــن عقــــرب نيلــــوفري چون ز کمان تيـر شـکرزخمه ريخـت زهـــر ز بزغالـــة خـــوانش گريخـــت يوســف دلــوي شــده چــون آفتــاب يــونس حــوتي شــده چــون دلــو آب تـــا بـــه حمـــل تخـــت ثريـــا زده لــشکر گــل خيمــه بــه صــحرا زده از گــــل آن روضــــة بــــاغ رفيــــع ربـــع زمـــين يافتـــه رنـــگ ربيـــع (نظامي ، ١٣٨٠ب : ١٦-١٥) با توجه به اينکه نظامي ، معراج را سيري عروجـي و فراينـدي تکـاملي بـراي حـضرت محمد (ص ) مي داند و معتقد است که آن شب ، درواقع شب قدري بوده که پيـامبر در آن به صورت هلال رفته و بدر کامل بازگشته است ، به نظر مي رسـد بـه هـم ريخـتن ترتيـب بروج و کاربرد آنها به شکلي که در ابيات مذکور آمده اسـت و نتيجـه اي کـه در پايـان آن حاصل مي شود (بهار)، به نوعي نمودگر شکلي از «کهن الگوي باززايي » يا «فراينـد فرديـت رواني »(٢) باشد که گسترش و تکامل شخصيت فرد را به دنبـال دارد.