Abstract:
مقاله حاضر به مقایسه اثربخشی آموزش انگیزش پیشرفت و تمرین حرمت خود بر تحول فرارونده در نظام خود در آزمودنی های متعلق به سطوح تحول شناختی عینی و انتزاعی پرداخته است. طرح پژوهش، طرح تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. 120 نوجوان دختر بر اساس سطح تحول شناختی بر مبنای آزمون های نظام عملیاتی پیاژه در دو سطح عینی و انتزاعی انتخاب، و در هر سطح به دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه با حجم مساوی (n=20) تقسیم شدند. برای مطالعه تحول نظام خود، مصاحبه دریافت خود، به کار بسته شد. آموزش انگیزش پیشرفت و تمرین حرمت خود به منزله روش های مداخله، در هر دو سطح تحول شناختی به اجرا در آمدند. داده ها بر اساس طرح های تحلیل واریانس یکراهه، تحلیل واریانس تک متغیری، تحلیل واریانس رتبه ای کروسکال – والیس، و آزمون رتبه های علامت دار ویلکاکسن، بررسی شدند. نتایج نشان دادند که در خصوص دریافت خود عینی، روش های مداخله به کار بسته شده در هر دو سطح تحول شناختی، سبب تحول فرارونده در دریافت خودعینی می شوند؛ در این خصوص، اثربخشی تمرین حرمت خود بیشتر از آزمون انگیزش پیشرفت بود. در دریافت خودفاعلی، اثر بخشی روش های مداخله، بر مولفه «عاملیت» در هیچ یک از سطوح تحول شناختی تایید نشد؛ بر مولفه «پیوستگی» در هر دو سطح تحول شناختی معنادار بود؛ و بر مولفه «تمایز» فقط در سطح تحول شناختی انتزاعی، معنادار بود. به این ترتیب، اثربخشی روش های مداخله بر تحول فرارونده در دریافت خودعینی، صرف نظر از سطح تحول شناختی، امکان پذیر است؛ و بر تحول فرارونده در مولفه های خود فاعلی عمومیت ندارد؛ به علاوه، می تواند بر حسب سطح تحول شناختی، متفاوت باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهند که در دوره نوجوانی مداخله در نظام خود، خواه از خلال مداخله در کنش انگیزشی این نظام و خواه از خلال گسترش بخشیدن حرمت خود، می تواند در خدمت جبران کاستی ها در تحول خود قرار گیرد، استحکام نظام خود و کنش وری هر چه سازش یافته تر آن را امکان پذیر سازد، و واجد اثر پیشگیری کننده در برابر آسیب های احتمالی آتی باشد.
Machine summary:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) هر دو روش مداخله در هر دو سطح تحول شناختی عینی و انتزاعی به اجرا درآمدند،تااثربخشی آنها بر تحول عمومی نظام خود مورد بررسی قرار گیرد.
*نتایج آزمون مقایسهای چندگانه شفه در خصوص اثر اصلی گروه،نشان میدهد کهتفاوت میانگین گروههایی که مداخلهای را دریافت کردند(خواه آموزش انگیزش پیشرفت وخواه تمرین حرمت خود)،با گروههای گواه که مداخلهای را دریافت نکردهاند،در سطح0/0001 -p معنادار است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)جدول 10 نشان میدهد که ارزش Z مشاهدهشده برای بررسی تفاضل میانگینهای رتبهایگروهها در مولفههای«عاملیت»و«تمایز»،صرف نظر از سطح تحول شناختی در همۀ گروههایآزمایشی و گواه معنادار است؛به این ترتیب،نمیتوان تحول فراروندۀ مشاهده در این مولفههایرا حاصل مشاهده شده در این مولفههای را حاصل روشهای مداخله دانست،چرا که تحولمشابهی در گروههای گواه نیز مشاهده میشود.
به این ترتیب،اثربخشی هردو روش مداخلۀ آموزش انگیزش پیشرفت و تمرین حرمت خود بر تحول فرارونده در مؤلفه«پیوستگی»در هر دو سطح تحول شناختی عینی و انتزاعی،تأیید میشود.
به این ترتیب،اثربخشی روشهای مداخله بر تحولفرارونده در مولفههای خودفاعلی: -در خصوص مولفۀ«عاملیت»در هیچیک از سطوح تحول شناختی عینی و انتزاعی،تأییدنمیشود؛چه،تفاوت معنادار در همۀ گروهها اعم از آزمایشی و گواه مشاهده میشود.
doohtluda ylrae ot ecnecseloda ylrae morf meetse-fles ygolohcysP lanoitacudE fo lanruoJ.
J. A,toillE (3)70,ygolohcysP laicoS dna ytilanosreP fo lanruoJ.
pp)ygolohcysp laicos nI?loohcs ni gniniart noitavitom tnemeveihca fo tceffe eht si tahW.
tpecnoc-fleS&tnemeveihca cimedacA.
307-292,(2)58,ygolochysP laicoS dna ytilanosrep ot hcaorppa lanoitar A:noitavitom tnemeveihcA."